رمان
#رمان
#چشمان_سیاه
#BTS
#part:۱۲
بلا:یونجون!جیمین!قول میدم برگردم و نجاتتون بدم فقط صبر کنید!
یونجون و جیمین:هاااا؟
بلا:برگشتم و فرار کردم از در پشتی فرار کردم اونجا رو کسی جز من و باند سویون نمیدونه از اونجا زدیم بیرون
مم دیگه این راهو انتخاب کردم دیگه نباید به پشت سرم نگاه کنم....چون دیگه فرصتی هم ندارم
دنیل:سوار شو
بلا:اومدی؟
دنیل:وقت نداریم
بلا:سوار موتور شدم و بعد با سرعت حرکت کردم...ماشینای پلیس دنبالمون بودند اما بی توجه به اونا دنیل با بازی گرفتن جاده به راهش ادامه میداد
این جاده الان براش با پیست مسابقه موتور سواری فرقی نمیکرد
مثل پرنده از بین ماشینا رد میشد و با سرعت میرفت....باد هم موهای منو به رقص درمیوورد...اما الان جیمین یونجون چه وضعی دارن؟چه اتفاقی براشون میوفته!؟
دنی با رفتن توی کوچه پس کوچه ها گمشون کرد... با فکر کردن به اینکه دیگه دنبالمون نیستن صدای آژیر پلیس به گوشمون رسید
دنی دوباره با سرعت حرکت کرد اما اینبار جاده ی خارج از شهر رو مقصدش قرار داد
همینطور رفت تا به جنگلی رسید وارد جنگل که شد دیگه پلیسا نیومدن
دنی همونجا ایستاد و از موتور پیاده شد منم همینطور...
بلا:کارت عالی بود
دنی:توهم همینطور!
موندم با اون مغزت چطور اینطوری تیزی و نقشه میکشی
بلا:باید دشمنت رو بشناسی تا بدونی جطور کار کنی!
دنی:کاری که تو کردی!
_فلش بک_
(وقتی بلا جیمین رو برده به اون خونه که ازش محافظت کنه ولی احساس کرد یکی اونجا بود)
بلا:دنی بیا به آدرسی که برات میفرستم جیمین تو این خونست و احساس میکنم کسی اطراف اونجاس و ممکنه سویون یکی رو فرستاده برا تعقیب...
دنی:اوکی
بلا:یادت باشه...اطراف اونجا باش و هیچکاری نکن...هیچ کار فقط از گوشیتو استفاده کن...حتی اگه جیمین رو بردن تو کاری نکن باشه
دنی:اوکی
.............
(وقتی از پیش جیمین رفت که بره خونه یونجون ببینتش)
دنی:بلا
بلا:بله
دنی:این یارو عه واقعا بودش و وقتی با تلفن حرف میزد شنیدم گفت یونجون رو هم بردن
بلا:کی اینطور...سویون تصمیم گرفته برادرم رو هم وارد این بازی کنه
دنی:انگاری همینطوره
بلا:اوکی...بای
...................
(وقتی به دنی گفت برو به پلیس زنگ بزن)
بلا:ببین دنی بعد از اینکه به پلیس زنگ زدی ممکنه سویون به پلیسا چیزایی بگه و بازی رو به نفع خودشه تبدیل کنه و اگه نتونستم قانعشون کنم...از در پشتی فرار میکنم توهم با موتور بیا دنبالم...اوکی؟
دنی:اوکیه!
_زمان حال_
دنی:الان چیکار کنیم؟
بلا:باید نقشه بکشیم!
دنی:چطور؟درباره چی؟
بلا:پلیس قطعا جیمین و یونجون رو بازخواست میکنه و بعد میبرتشون زندتن و صد در صد کمپانی و اعضای بی تی اس هم خبر دار میشن
سویون هم با پارتی بازی ای چیزی خودشو خلاص میکنه
دنی:پس باید...
بلا:دقیقا
#چشمان_سیاه
#BTS
#part:۱۲
بلا:یونجون!جیمین!قول میدم برگردم و نجاتتون بدم فقط صبر کنید!
یونجون و جیمین:هاااا؟
بلا:برگشتم و فرار کردم از در پشتی فرار کردم اونجا رو کسی جز من و باند سویون نمیدونه از اونجا زدیم بیرون
مم دیگه این راهو انتخاب کردم دیگه نباید به پشت سرم نگاه کنم....چون دیگه فرصتی هم ندارم
دنیل:سوار شو
بلا:اومدی؟
دنیل:وقت نداریم
بلا:سوار موتور شدم و بعد با سرعت حرکت کردم...ماشینای پلیس دنبالمون بودند اما بی توجه به اونا دنیل با بازی گرفتن جاده به راهش ادامه میداد
این جاده الان براش با پیست مسابقه موتور سواری فرقی نمیکرد
مثل پرنده از بین ماشینا رد میشد و با سرعت میرفت....باد هم موهای منو به رقص درمیوورد...اما الان جیمین یونجون چه وضعی دارن؟چه اتفاقی براشون میوفته!؟
دنی با رفتن توی کوچه پس کوچه ها گمشون کرد... با فکر کردن به اینکه دیگه دنبالمون نیستن صدای آژیر پلیس به گوشمون رسید
دنی دوباره با سرعت حرکت کرد اما اینبار جاده ی خارج از شهر رو مقصدش قرار داد
همینطور رفت تا به جنگلی رسید وارد جنگل که شد دیگه پلیسا نیومدن
دنی همونجا ایستاد و از موتور پیاده شد منم همینطور...
بلا:کارت عالی بود
دنی:توهم همینطور!
موندم با اون مغزت چطور اینطوری تیزی و نقشه میکشی
بلا:باید دشمنت رو بشناسی تا بدونی جطور کار کنی!
دنی:کاری که تو کردی!
_فلش بک_
(وقتی بلا جیمین رو برده به اون خونه که ازش محافظت کنه ولی احساس کرد یکی اونجا بود)
بلا:دنی بیا به آدرسی که برات میفرستم جیمین تو این خونست و احساس میکنم کسی اطراف اونجاس و ممکنه سویون یکی رو فرستاده برا تعقیب...
دنی:اوکی
بلا:یادت باشه...اطراف اونجا باش و هیچکاری نکن...هیچ کار فقط از گوشیتو استفاده کن...حتی اگه جیمین رو بردن تو کاری نکن باشه
دنی:اوکی
.............
(وقتی از پیش جیمین رفت که بره خونه یونجون ببینتش)
دنی:بلا
بلا:بله
دنی:این یارو عه واقعا بودش و وقتی با تلفن حرف میزد شنیدم گفت یونجون رو هم بردن
بلا:کی اینطور...سویون تصمیم گرفته برادرم رو هم وارد این بازی کنه
دنی:انگاری همینطوره
بلا:اوکی...بای
...................
(وقتی به دنی گفت برو به پلیس زنگ بزن)
بلا:ببین دنی بعد از اینکه به پلیس زنگ زدی ممکنه سویون به پلیسا چیزایی بگه و بازی رو به نفع خودشه تبدیل کنه و اگه نتونستم قانعشون کنم...از در پشتی فرار میکنم توهم با موتور بیا دنبالم...اوکی؟
دنی:اوکیه!
_زمان حال_
دنی:الان چیکار کنیم؟
بلا:باید نقشه بکشیم!
دنی:چطور؟درباره چی؟
بلا:پلیس قطعا جیمین و یونجون رو بازخواست میکنه و بعد میبرتشون زندتن و صد در صد کمپانی و اعضای بی تی اس هم خبر دار میشن
سویون هم با پارتی بازی ای چیزی خودشو خلاص میکنه
دنی:پس باید...
بلا:دقیقا
۸.۳k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.