بنفش من
بنفش من 2
Part4
+که سرو کله جیان پیدا شد... تهیونگ خیلی عصبی شده بود...
_اینجا چه غلطی میکنی؟(داد)
×تهیونگ من... معذرت میخام.واقعا معذرت میخام از طرف بابام من ازش متنفرم...
_به من چه گم شووو بیروننن(عربده)
+تهیونگ اروم باش... جیان بیا بیرون صحبت کنیم...
×باشه...
+رفتیم بیرون... خب چرا اومدی اینجا ـ..
×من پشیمونم از رفتارم منو ببخش ات...
+باشه.. ولی شرط داره...
×چه شرطی؟
دیگه نمیخام این طرفا ببینمت
×باشههه... ممنون که منو بخشیدی
+خدافظ،... رفتم داخل که تهیونگ عصبی نگام کرد....
_چی گفت؟
+هیچی...
_ینییی چی که هیچی (داد)
+تهیونگ... چرا اینجوری صحبت میکنی؟(بغض)
_مننن نمیخام اون پاشو بزاره تو این عمارت... فهمیدی یا نه؟(داد)
+دیگه شورشو در اوردی... راهمو کج کردم و رفتم تو اتاق و خودمو با پتو خفه کردم شروع کردم به گریه که خوابم بود...
چشامو با داد زدن یه نفر از خواب بیدار شدم رفتم رو پله ها با چیزی که دیدم شکه شدم..
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part4
+که سرو کله جیان پیدا شد... تهیونگ خیلی عصبی شده بود...
_اینجا چه غلطی میکنی؟(داد)
×تهیونگ من... معذرت میخام.واقعا معذرت میخام از طرف بابام من ازش متنفرم...
_به من چه گم شووو بیروننن(عربده)
+تهیونگ اروم باش... جیان بیا بیرون صحبت کنیم...
×باشه...
+رفتیم بیرون... خب چرا اومدی اینجا ـ..
×من پشیمونم از رفتارم منو ببخش ات...
+باشه.. ولی شرط داره...
×چه شرطی؟
دیگه نمیخام این طرفا ببینمت
×باشههه... ممنون که منو بخشیدی
+خدافظ،... رفتم داخل که تهیونگ عصبی نگام کرد....
_چی گفت؟
+هیچی...
_ینییی چی که هیچی (داد)
+تهیونگ... چرا اینجوری صحبت میکنی؟(بغض)
_مننن نمیخام اون پاشو بزاره تو این عمارت... فهمیدی یا نه؟(داد)
+دیگه شورشو در اوردی... راهمو کج کردم و رفتم تو اتاق و خودمو با پتو خفه کردم شروع کردم به گریه که خوابم بود...
چشامو با داد زدن یه نفر از خواب بیدار شدم رفتم رو پله ها با چیزی که دیدم شکه شدم..
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۷.۷k
- ۰۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط