قلمره خوناشام پارت اول
سلام من ا/ت هستن و ۲۰ سالمه تازه دانشگاه قبول شدم و از پیش مامان مهری رفتم مامان مهری کسی هست که سرپرستی منو به عهده گرفته من وقتی بچه بودم مامان بابام منو جلوی یک پرورشگاه رها میکنن و مدیر پرورشگاه سرپرستی من به عهده میگیره (منظورش با همون مامان مهریه) اون بهم میگه چون من هیچ وقت ازدواج نکردم ولی تورو مثل دختر نداشتن دوست دارم و فامیلی خودشو روم گذاشته یعنی کامرانی و اسمم هم ا/ت انتخاب کرده من تو دانشگاه آدم گوشه گیریم و زیاد دوست ندارم با کسی ارتباط برقرار کنم بخاطر همین هیچ دوستی ندارم ولی چند وقته با یه دختری به اسم آرام دوست شدم که برخلاف اسمش خیلی آدم کنجکاو و خون گرمی هست این باعث میشه من بیشتر به اون علاقه مند شم
(این هم از پارت اول یعنی زندگی نامه ی ا/ت کی کنجکاوه که تو پارت دوم چه اتفاقی قراره بیفته)
(این هم از پارت اول یعنی زندگی نامه ی ا/ت کی کنجکاوه که تو پارت دوم چه اتفاقی قراره بیفته)
۱۱.۷k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱