یونا ویو
یونا ویو
مدرسه تموم شد ماهم رفتیم خونه جونگ کوک
جونگ کوک: خب لیدی بیا پایین
یونا: باشه خونت خوشگله
جونگ کوک: ممنون بیا سریال ۳۶۵روز رو نگاه کنیم باشه
یونا: باشه
جونگ کوک فیلم رو گذاشت
یونا: این که همش صحنه داره اییی این دیگه چیه
جونگ کوک: آروم باش فیلم رو نگاه کن
یونا: باشه من میرم آب بخورم
یونا آب خورد و رفت پیش جونگ کوک
یونا ویو
رفتم آب بخورم می خواستم روی مبل بشینم که اشتباهی روی پای جونگ کوک نشستم روی پای جونگ کوک
یونا: ببخشید اشتباهی نشستم
جونگ کوک: اشکالی نداره نمی خواد بلند شی راحت باش
یونا: باشه
صدای پیامک گوشی اومد
جونگ کوک: اووف بازم این دختره ی سمج
یونا: چی شده
جونگ کوک: دختر عمه م هست ازش متنفرم روم کراش داره خیلی نچسبه الان اگه بیاد اینجا روی پام میشینه بهم نزدیک میشه ازش بدم میا میشه نقش دوست دخترم رو در بیاری
یونا: آره قول از اینکه بیاد بیا تمرین کنیم که ظایع نشیم
جونگ کوک: خب وقتی اومد تو باید منو ددی صدا بزنی بعد باید جلوش منو ببوسی منم کمرتو میگیرم و بعد به رون پاهاتو دست میزنم باهاش کنار می یای
یونا: آره
صدای در اومد
جولی: کوکی جونم کجایی
جونگ کوک: اینجام
جولی: این دختره کیه
جونگ کوک: دوست دخترم
یونا: ددی این دختره کیه
جونگ کوک: دختر عمه ی من خانوم جولی
جولی: بیاین بریم بشینیم
رفتن نشستن یونا هم نشست روی پای جونگ کوک جولی خیلی حسودی میکرد
یونا ویو
نشستم روی پای جونگ کوک تا حرسش در بیاد جونگ کوک هم به رونم دست میزد کمرمو می بوسید سمتش رفتم و لبشو بوسیدم انگار از کارم خوشش اومد جولی هم حسودی می کرم
جولی: من میرم شما رو نمی تونم تحمل کنم
جولی رفت
جونگ کوک: یونا دستت درد نکنه خیلی ازت ممنونم
جونگ کوک ویو
وقتی یونا نشست روی پاهام قلبم خیلی تند میزد رونشو گرفتم خیلی نرم بود بعد بوسم کرد از این کارش خوشم اومد جولی رفت به یونا گفتم دستت درد نکنه
مدرسه تموم شد ماهم رفتیم خونه جونگ کوک
جونگ کوک: خب لیدی بیا پایین
یونا: باشه خونت خوشگله
جونگ کوک: ممنون بیا سریال ۳۶۵روز رو نگاه کنیم باشه
یونا: باشه
جونگ کوک فیلم رو گذاشت
یونا: این که همش صحنه داره اییی این دیگه چیه
جونگ کوک: آروم باش فیلم رو نگاه کن
یونا: باشه من میرم آب بخورم
یونا آب خورد و رفت پیش جونگ کوک
یونا ویو
رفتم آب بخورم می خواستم روی مبل بشینم که اشتباهی روی پای جونگ کوک نشستم روی پای جونگ کوک
یونا: ببخشید اشتباهی نشستم
جونگ کوک: اشکالی نداره نمی خواد بلند شی راحت باش
یونا: باشه
صدای پیامک گوشی اومد
جونگ کوک: اووف بازم این دختره ی سمج
یونا: چی شده
جونگ کوک: دختر عمه م هست ازش متنفرم روم کراش داره خیلی نچسبه الان اگه بیاد اینجا روی پام میشینه بهم نزدیک میشه ازش بدم میا میشه نقش دوست دخترم رو در بیاری
یونا: آره قول از اینکه بیاد بیا تمرین کنیم که ظایع نشیم
جونگ کوک: خب وقتی اومد تو باید منو ددی صدا بزنی بعد باید جلوش منو ببوسی منم کمرتو میگیرم و بعد به رون پاهاتو دست میزنم باهاش کنار می یای
یونا: آره
صدای در اومد
جولی: کوکی جونم کجایی
جونگ کوک: اینجام
جولی: این دختره کیه
جونگ کوک: دوست دخترم
یونا: ددی این دختره کیه
جونگ کوک: دختر عمه ی من خانوم جولی
جولی: بیاین بریم بشینیم
رفتن نشستن یونا هم نشست روی پای جونگ کوک جولی خیلی حسودی میکرد
یونا ویو
نشستم روی پای جونگ کوک تا حرسش در بیاد جونگ کوک هم به رونم دست میزد کمرمو می بوسید سمتش رفتم و لبشو بوسیدم انگار از کارم خوشش اومد جولی هم حسودی می کرم
جولی: من میرم شما رو نمی تونم تحمل کنم
جولی رفت
جونگ کوک: یونا دستت درد نکنه خیلی ازت ممنونم
جونگ کوک ویو
وقتی یونا نشست روی پاهام قلبم خیلی تند میزد رونشو گرفتم خیلی نرم بود بعد بوسم کرد از این کارش خوشم اومد جولی رفت به یونا گفتم دستت درد نکنه
۲۷.۱k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.