ات همچنان گریه می کنه که جونگ کوک صورت ات رو می گیره و می
ات همچنان گریه می کنه که جونگ کوک صورت ات رو می گیره و میگه:به چشمام نگاه کن!
*ات به چشمای جونگ کوک نگاه می کنه *
جونگ کوک:بهن اعتماد داری لاو؟
*ات سر تکون میده* جونگ کوک لبخندی میزنه و میگه:پس باورم کن! من هرگز چنین کاری رو باهات نمی کنم بیب ببخشید که اینجوری رفتار کردم و وقت نذاشتم برات ببخشید از اینکه .. دلتو شکستم(بغض)
ات لبخندی میزنه و میگه:من باورت دارم و میبخشمت اما.. از این بدم میاد که دختره نچسب این کارو کردههه غلط کردههه دختره بیشعورررر و دستمال بر میداره و محکم میکشه به لبای جونگ کوک
ات:اون..نباید.. می..بوسی..دت(تیکه تیکه و محکم)
که جونگ کوک بلند میخنده و دستای ات رو میگیره و می بوسه:اوکی کیوت حسود ! عاشقتم بیب
ات:عهه من حسودمم !اگه ینفر با من اینکارو می کرد چ..
که حرفش با اخم ترسناکی که جونگ کوک میکنه قطع میشه
جونگ کوک:دیگه همچین حرفایی نزن ..اوکی بد گرل؟
ات:عایشش اوکی
جونگ کوک موهای ات رو بهم میریزه و لبخندی میزنه میگه: بیا بریم به جشنمون برسیم باشههه؟
ات:باشه(خنده)
پایان
چطور بودد؟ لایک کامنت؟
خب بخاطر درسام دسر گذاشتم
*ات به چشمای جونگ کوک نگاه می کنه *
جونگ کوک:بهن اعتماد داری لاو؟
*ات سر تکون میده* جونگ کوک لبخندی میزنه و میگه:پس باورم کن! من هرگز چنین کاری رو باهات نمی کنم بیب ببخشید که اینجوری رفتار کردم و وقت نذاشتم برات ببخشید از اینکه .. دلتو شکستم(بغض)
ات لبخندی میزنه و میگه:من باورت دارم و میبخشمت اما.. از این بدم میاد که دختره نچسب این کارو کردههه غلط کردههه دختره بیشعورررر و دستمال بر میداره و محکم میکشه به لبای جونگ کوک
ات:اون..نباید.. می..بوسی..دت(تیکه تیکه و محکم)
که جونگ کوک بلند میخنده و دستای ات رو میگیره و می بوسه:اوکی کیوت حسود ! عاشقتم بیب
ات:عهه من حسودمم !اگه ینفر با من اینکارو می کرد چ..
که حرفش با اخم ترسناکی که جونگ کوک میکنه قطع میشه
جونگ کوک:دیگه همچین حرفایی نزن ..اوکی بد گرل؟
ات:عایشش اوکی
جونگ کوک موهای ات رو بهم میریزه و لبخندی میزنه میگه: بیا بریم به جشنمون برسیم باشههه؟
ات:باشه(خنده)
پایان
چطور بودد؟ لایک کامنت؟
خب بخاطر درسام دسر گذاشتم
۵۶
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.