(بعد چند روز اومدم پارت 19 رو آپ کنم فردا هم 6 پارت میزار
(بعد چند روز اومدم پارت 19 رو آپ کنم فردا هم 6 پارت میزارم ❤️)
.
.
.
+خب چمدونه خودمو هینسو رو بستم.. خونه هم تمیزه واسه تحویل و.....
ته:ا.ت همه چی اوکیه چرا اینقدر استرس داری سر مون رفت هی میگی اینو جم کردم اونو برداشتم 😩
جولی:انگار بیشتر از ما ذوق رفتن داریییی ا.ت خانومم ها اونجا مگه چی دارییی(با خنده مرموز)
+خ..خب تاحالا اینقدر از کره دور نبودم واسه همین.. وگرنه چیزی نیست بابا
جولی:باشه حتما همینطوره (نگاه مشکوک)
ته :خب کم کم جم کنین بریم تا دیرمون نشه
+اوک همچی امادست بریممممممم
ته و جولی دوباره مشکوک نگام کردن که برای اینکه بپیچونمشون گفتم
+آ.. ته من خیلی هوس بستنی کردم برام میگیری
ته:اره تو راه میگیریم
+بی زحمت هینسو هم بیار حوصلم نیست بغلش کنم
ته:خوبه بچته
شونه ای بالا انداختم جولی دستمو گرفت و گفت بریم (بچهاا جولی فقط چند ماه کره میمونه چون مامانش نیویورکه اوکی)
.
.
.
+ویییییی استرسسس دارممممم
ته:اوفف منم
جولی:منممم
سوار هوپیما شدیم هینسو رو صندلی بچه نشست منو ته و جولی هم کنار هم
جولی:وایی اولین باره سوار هواپیما میشمم میترسمممممم
ته:وقتی بلند شد چشاتو ببند و بگو خدایا نمیرم تا کره همینو بگو وقتی از هواپیما پیاده شدیم دیگه چشاتو باز کن 😂
جولی:ممنونم بابت توضیحات منحصر بفردت
+ولش کن بابا.. چیزی نمیشه خبر اما اگه خاستی وقتی هواپیما بلند شد دستمو بگیر باشه
جولی لبخندی بهم زد و
جولی:باشه ممنونم عزیزم❤️
منو جولی همو بغل کردیم وقتی جدا شدیم ته پوکر فیس نگامون میکرد
جولی و ا.ت:چیه
ته:اَه اَه چندشاااا
جولی یکی زد تو شونه ته
ته:عا درد داشت
جولی:بهتر
.
.
+مامانی گشنته شیر میخای.. اخ پسره خوشملم ♡ بیا شیر بخور(بچها ا.ت شیشه شیرو داده به هینسو)
همینطور که هینسو شیر میخورد شکلک در میاوردم که باعث خندش میشد
یهووووووو
با صدایی که شنیدم برگشتم.. دیگه اینقدر قافلگیر شده بودم که تعجب نمیکردم اره اون کوک بود بازم یه سوپرایز جدید لامصب همش اینطوری میاد
+بازم تو.. دس از سرمون بر نمیداری نَ
_نَ
+(چشم غره)
_اینقدر شکلک در نیار مث دلقکا بزار پسرم با ارامش غذاشو بخوره
+معض اطلاعت پسرت هنوز نمیتونه غذا بخوره این فقط شیره
_همون
(ته و جولی خابن)
_پسرمو بده میخام بقلش کنم
+چ.. چی
_چیزه تعجب اوری بود.. میخام بچمو بغل کنم
+اها... باشه
هینسو رو بهش دادم
.
.
شرایط ۲۰ لایک
.
.
.
+خب چمدونه خودمو هینسو رو بستم.. خونه هم تمیزه واسه تحویل و.....
ته:ا.ت همه چی اوکیه چرا اینقدر استرس داری سر مون رفت هی میگی اینو جم کردم اونو برداشتم 😩
جولی:انگار بیشتر از ما ذوق رفتن داریییی ا.ت خانومم ها اونجا مگه چی دارییی(با خنده مرموز)
+خ..خب تاحالا اینقدر از کره دور نبودم واسه همین.. وگرنه چیزی نیست بابا
جولی:باشه حتما همینطوره (نگاه مشکوک)
ته :خب کم کم جم کنین بریم تا دیرمون نشه
+اوک همچی امادست بریممممممم
ته و جولی دوباره مشکوک نگام کردن که برای اینکه بپیچونمشون گفتم
+آ.. ته من خیلی هوس بستنی کردم برام میگیری
ته:اره تو راه میگیریم
+بی زحمت هینسو هم بیار حوصلم نیست بغلش کنم
ته:خوبه بچته
شونه ای بالا انداختم جولی دستمو گرفت و گفت بریم (بچهاا جولی فقط چند ماه کره میمونه چون مامانش نیویورکه اوکی)
.
.
.
+ویییییی استرسسس دارممممم
ته:اوفف منم
جولی:منممم
سوار هوپیما شدیم هینسو رو صندلی بچه نشست منو ته و جولی هم کنار هم
جولی:وایی اولین باره سوار هواپیما میشمم میترسمممممم
ته:وقتی بلند شد چشاتو ببند و بگو خدایا نمیرم تا کره همینو بگو وقتی از هواپیما پیاده شدیم دیگه چشاتو باز کن 😂
جولی:ممنونم بابت توضیحات منحصر بفردت
+ولش کن بابا.. چیزی نمیشه خبر اما اگه خاستی وقتی هواپیما بلند شد دستمو بگیر باشه
جولی لبخندی بهم زد و
جولی:باشه ممنونم عزیزم❤️
منو جولی همو بغل کردیم وقتی جدا شدیم ته پوکر فیس نگامون میکرد
جولی و ا.ت:چیه
ته:اَه اَه چندشاااا
جولی یکی زد تو شونه ته
ته:عا درد داشت
جولی:بهتر
.
.
+مامانی گشنته شیر میخای.. اخ پسره خوشملم ♡ بیا شیر بخور(بچها ا.ت شیشه شیرو داده به هینسو)
همینطور که هینسو شیر میخورد شکلک در میاوردم که باعث خندش میشد
یهووووووو
با صدایی که شنیدم برگشتم.. دیگه اینقدر قافلگیر شده بودم که تعجب نمیکردم اره اون کوک بود بازم یه سوپرایز جدید لامصب همش اینطوری میاد
+بازم تو.. دس از سرمون بر نمیداری نَ
_نَ
+(چشم غره)
_اینقدر شکلک در نیار مث دلقکا بزار پسرم با ارامش غذاشو بخوره
+معض اطلاعت پسرت هنوز نمیتونه غذا بخوره این فقط شیره
_همون
(ته و جولی خابن)
_پسرمو بده میخام بقلش کنم
+چ.. چی
_چیزه تعجب اوری بود.. میخام بچمو بغل کنم
+اها... باشه
هینسو رو بهش دادم
.
.
شرایط ۲۰ لایک
۴.۹k
۱۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.