My scary vampire...
My scary vampire...
پارت ۱
ویو ا.ت ...
قبل از برگشتن از شرکت برای چند روز مرخصی گرفتم تا برم شهرستان پیشه مادر بزرگ پیرم بهش نگفتم ک میخوام برم اونجا تاسوپرایز بشه حدود ساعت پنج و ربع بود ک وسایل هام رو جمع کردم و راه افتادم ...
توی جاده های کوهی و جنگلی بودم ک یهو ماشین وایساد هر چی استارت زدم و تلاش کردم ماشین روشن نشد ....
از ماشین پیاده شدم چک کردم اما مشکلی نبود نمیدونم ماشین چرا خراب شده بود . مشکلش چیه ؟
همونطور ک اونجا وایساده بودم اون دور دور های جنگل یه نفر نظرم جلب کرد رفتم نزدیک تا ازش کمک بگیرم ...
ا.ت : هی من اینجام . میتونید کمکم کنید ماشینم خراب شدع .
صدام رو نشنید رفتم جلو تا بهش برسم اما هر چی میرفتم جلو غیب میشد و دور تر ظاهر میشد ... هر چی رفتم نرسیدم... فکر کردم توهمه یه مرد سیاه پوش بود فقط همین رو ازش فهمیدم ... فقط تونستم لباسش رو ببینم یکم رفتم جلو تر ... وقتی دیدم موفق نمیشم اومدم برگردم ک دیدم راه رو گم کردم
وای ماشین کجاست .... جاده رو چطور پیدا کنم .....
یه صداهایی از توی جنگل میومد ترسیده بودم تصمیم گرفتم همین راه رو ادامه بدم شاید ...
داشتم میرفتم ک از اون پور دور ها یه خونه دیدم ... اومدم نزدیک و دیدم یه خونه بزرگ و ....
ا.ت : Wow
به هر حال رفتم جلو در زدم اما در یهو خودش باز شد ....
رفتم داخل یه مرد دست به سینه وایساده بود اونجا لباس های همون مرد ک توهمی دیدمش تنش بود .... شاید همون باشه سرم رو اوردم بالا و ...... ....
پارت بعد ؟
پارت ۱
ویو ا.ت ...
قبل از برگشتن از شرکت برای چند روز مرخصی گرفتم تا برم شهرستان پیشه مادر بزرگ پیرم بهش نگفتم ک میخوام برم اونجا تاسوپرایز بشه حدود ساعت پنج و ربع بود ک وسایل هام رو جمع کردم و راه افتادم ...
توی جاده های کوهی و جنگلی بودم ک یهو ماشین وایساد هر چی استارت زدم و تلاش کردم ماشین روشن نشد ....
از ماشین پیاده شدم چک کردم اما مشکلی نبود نمیدونم ماشین چرا خراب شده بود . مشکلش چیه ؟
همونطور ک اونجا وایساده بودم اون دور دور های جنگل یه نفر نظرم جلب کرد رفتم نزدیک تا ازش کمک بگیرم ...
ا.ت : هی من اینجام . میتونید کمکم کنید ماشینم خراب شدع .
صدام رو نشنید رفتم جلو تا بهش برسم اما هر چی میرفتم جلو غیب میشد و دور تر ظاهر میشد ... هر چی رفتم نرسیدم... فکر کردم توهمه یه مرد سیاه پوش بود فقط همین رو ازش فهمیدم ... فقط تونستم لباسش رو ببینم یکم رفتم جلو تر ... وقتی دیدم موفق نمیشم اومدم برگردم ک دیدم راه رو گم کردم
وای ماشین کجاست .... جاده رو چطور پیدا کنم .....
یه صداهایی از توی جنگل میومد ترسیده بودم تصمیم گرفتم همین راه رو ادامه بدم شاید ...
داشتم میرفتم ک از اون پور دور ها یه خونه دیدم ... اومدم نزدیک و دیدم یه خونه بزرگ و ....
ا.ت : Wow
به هر حال رفتم جلو در زدم اما در یهو خودش باز شد ....
رفتم داخل یه مرد دست به سینه وایساده بود اونجا لباس های همون مرد ک توهمی دیدمش تنش بود .... شاید همون باشه سرم رو اوردم بالا و ...... ....
پارت بعد ؟
۶.۷k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.