ای آن:این بچه پیش از اندازه از دستت عصبانی بود چون خیلی ب
ای آن:این بچه پیش از اندازه از دستت عصبانی بود چون خیلی بهت اخطار داد بود که نری ولی تو مثل همیشه بهش گوش ندادی و ازین بابت پیش از اندازه عصبانی بود بعد چند دقیقه امدی خونه دره خونه رو که باز کردی چرغای خونه همش خاموش بود فقط خدا خدا میکردی که ای آن خواب باشه که یهو صداش آمد
_کدوم گوری بودی ها
خیلی بد سرت داد زد
خ..و..ب
_خوب خوب چه بهونی براش داری ها
ای آن آروم تر داد بزن
_باشه زنم تا نصف شب معلوم نیست کدوم جهنم دره ی بود آروم باشم امر دیگه ی نیست کجا بودی
با..ر
_معلوم خوب بهت خوش گذشته با این لباسو آرایشت
_گمشو برو تو اتاق
ای آن
_گمشو گفتم....📿📿
چون تو پست قبلی جا نشد جدا نوشتم
_کدوم گوری بودی ها
خیلی بد سرت داد زد
خ..و..ب
_خوب خوب چه بهونی براش داری ها
ای آن آروم تر داد بزن
_باشه زنم تا نصف شب معلوم نیست کدوم جهنم دره ی بود آروم باشم امر دیگه ی نیست کجا بودی
با..ر
_معلوم خوب بهت خوش گذشته با این لباسو آرایشت
_گمشو برو تو اتاق
ای آن
_گمشو گفتم....📿📿
چون تو پست قبلی جا نشد جدا نوشتم
۶.۴k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.