سناریو(وقتی بدون اجازشون رفتی بار)
سناریو(وقتی بدون اجازشون رفتی بار)
چان:از کمپانی که آمد دید خونه نیستی هرچی بهت زنگ زد جواب ندادی حدود ۳۰ پیام بهت داده بود خیلی نگران شد زنگ زد به دوستت لیا
_سلام ببخشید میدونین ا.ت کجاست
÷خوب منو ا.ت امدیم بار
با شنیدن کلمه ی بار خیلی عصبی شد
_ زود لوکیشن رو برام بفرست
÷با..باشه
آمد بار دستت رو گرفته و بردت تو ماشین و.........📿📿
خبر رسید ا.ت ۴رقلو حاملست
لینو:صبح خیلی بهش میگفتی که میشه با دوستم برم بار و اون اجازش رو نمیداد و توهم بدون اجازش رفتی وقتی از کمپانی آمد دید خونه نیستی فهمید رفتی بار خیلی عصبانی شد زنگ زد به دوستت یونا
_ا.ت کجاست
×لی..نو
_گفتم ا.ت کجاست
×خو..ب بار
_لوکیشن رو بفرست زود
قط کرد آمد بار وقتی با اون لباس دیدت و دید دار سوجو میخوری پیش از اندازه عصبانی بود همینجوری که داشتی میرقصیدی لینو رو دیدی کل مستیت پرید آمد سمتت
لی..نووو
آمد دستت رو گرفته و بردت خونه و تا یک ماه مثل جوجه راه میرفتی...📿📿
چانگبین: اعضا بعد از تمرین گفتن تا بریم بار چانگبین نمیخواست بیاد ولی با اصرار اعضا آمد از اونجای که توهم شانس نداری پسر اند بودن اونجا بعد اینکه آمدن نشستن چانگبین یه دختر رو دید فکر کرد که ا.ت ولی بعد بیخیالش شد همینجوری که داشت نگاه میکرد بیشتر توجه کرد دیه اون دختر ا.ت خیلی عصبی شد ولی نشون نداد پسرا خواستن برن که چانگبین گفت من نمیام آمد دستت رو گرفت و بردت تو یکی از اتاقای بارو......📿📿
هیونجین:تو به هیونجین گفته بودی که با دوستات میری شهربازی اونم قبول کرده بود ساعت از نیمه شب گذشته بود هرچی زنگ و پیام میداد جواب نمیدادی خیلی نگران شد که بعد چند دقیقه بلخره جواب دادی ولی دوستت میسو بود
=سل..
پرید وسط حرفش
_ا.ت کجاست چرا جواب نمیده
=ا.ت خوب مسته
_چییی مست مگه کجاین
=خوب ما بعداز شهر بازی امدیم بار....
دوباره پرید وسط حرفش
_لوکیشنو رو بفرست
=خودمون تو راهیم
قط کرد بعداز ۱۰ دقیقه زنگ در آمد هیونجین رفت سمت در نه سلامی هیچی فقط ا.ت رو گرفت و درو بست همین که درو بست دستت رو بالای سرت گرفت و شروع کرد به بوسیدنت.......📿📿
هان:همیشه وقتی هان میومد خونه وقتی خونه نبودی یعنی رفته بودی بار یا پارتی نشسته بود وسط حال و گیر سوجو خوردن بود،که در خونه رو باز کردی امدی داخل خونه خالیه و بی صدا بود همه ی چراغام هم خاموش بود که یهو
_بهت خوش گذشت هوم
م..ن
_من من برندار،تا صبح میموندی
من معذرت میخوام
_معذرت خواهی برای من فایده نداره یجور دیگه باید معذرت خواهی کنی
چی
_اونجا به تو خوش گذشت حال نوبت من امد سمتت......📿📿
فیلیکس:تو خودت با فیلیکس رفته بودی بار ولی بعدش تحریکش کرده بودی و فاتحت خونده بود..📿
سونگمین:این بچه تا دوهفته باهات هیچ حرفی نزد تا آدم شی
چان:از کمپانی که آمد دید خونه نیستی هرچی بهت زنگ زد جواب ندادی حدود ۳۰ پیام بهت داده بود خیلی نگران شد زنگ زد به دوستت لیا
_سلام ببخشید میدونین ا.ت کجاست
÷خوب منو ا.ت امدیم بار
با شنیدن کلمه ی بار خیلی عصبی شد
_ زود لوکیشن رو برام بفرست
÷با..باشه
آمد بار دستت رو گرفته و بردت تو ماشین و.........📿📿
خبر رسید ا.ت ۴رقلو حاملست
لینو:صبح خیلی بهش میگفتی که میشه با دوستم برم بار و اون اجازش رو نمیداد و توهم بدون اجازش رفتی وقتی از کمپانی آمد دید خونه نیستی فهمید رفتی بار خیلی عصبانی شد زنگ زد به دوستت یونا
_ا.ت کجاست
×لی..نو
_گفتم ا.ت کجاست
×خو..ب بار
_لوکیشن رو بفرست زود
قط کرد آمد بار وقتی با اون لباس دیدت و دید دار سوجو میخوری پیش از اندازه عصبانی بود همینجوری که داشتی میرقصیدی لینو رو دیدی کل مستیت پرید آمد سمتت
لی..نووو
آمد دستت رو گرفته و بردت خونه و تا یک ماه مثل جوجه راه میرفتی...📿📿
چانگبین: اعضا بعد از تمرین گفتن تا بریم بار چانگبین نمیخواست بیاد ولی با اصرار اعضا آمد از اونجای که توهم شانس نداری پسر اند بودن اونجا بعد اینکه آمدن نشستن چانگبین یه دختر رو دید فکر کرد که ا.ت ولی بعد بیخیالش شد همینجوری که داشت نگاه میکرد بیشتر توجه کرد دیه اون دختر ا.ت خیلی عصبی شد ولی نشون نداد پسرا خواستن برن که چانگبین گفت من نمیام آمد دستت رو گرفت و بردت تو یکی از اتاقای بارو......📿📿
هیونجین:تو به هیونجین گفته بودی که با دوستات میری شهربازی اونم قبول کرده بود ساعت از نیمه شب گذشته بود هرچی زنگ و پیام میداد جواب نمیدادی خیلی نگران شد که بعد چند دقیقه بلخره جواب دادی ولی دوستت میسو بود
=سل..
پرید وسط حرفش
_ا.ت کجاست چرا جواب نمیده
=ا.ت خوب مسته
_چییی مست مگه کجاین
=خوب ما بعداز شهر بازی امدیم بار....
دوباره پرید وسط حرفش
_لوکیشنو رو بفرست
=خودمون تو راهیم
قط کرد بعداز ۱۰ دقیقه زنگ در آمد هیونجین رفت سمت در نه سلامی هیچی فقط ا.ت رو گرفت و درو بست همین که درو بست دستت رو بالای سرت گرفت و شروع کرد به بوسیدنت.......📿📿
هان:همیشه وقتی هان میومد خونه وقتی خونه نبودی یعنی رفته بودی بار یا پارتی نشسته بود وسط حال و گیر سوجو خوردن بود،که در خونه رو باز کردی امدی داخل خونه خالیه و بی صدا بود همه ی چراغام هم خاموش بود که یهو
_بهت خوش گذشت هوم
م..ن
_من من برندار،تا صبح میموندی
من معذرت میخوام
_معذرت خواهی برای من فایده نداره یجور دیگه باید معذرت خواهی کنی
چی
_اونجا به تو خوش گذشت حال نوبت من امد سمتت......📿📿
فیلیکس:تو خودت با فیلیکس رفته بودی بار ولی بعدش تحریکش کرده بودی و فاتحت خونده بود..📿
سونگمین:این بچه تا دوهفته باهات هیچ حرفی نزد تا آدم شی
۷.۳k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.