رمان آیدل من

رمان: آیدل من

( در خواستی)
پارت ۱۲


همه سر میز صبحونه بودن بدون اینکه حتی نگاشون کنم کتمو از جلوی در برداشتم و کفشمو پوشیدم و رفتم
توی این مدت زمان کوتاه نگاهاشون رو روی خودم حس میکردم ولی محلی بهشون ندادم
نشستم تو ماشینم و رفتم تو خیابونا
ات: خب حالا کجا بریم؟ .....توکه هیچ جایی رو نداری بری غلط می‌کنی قهر می‌کنی میای بیرون ( خود درگیری داره 😂)
یکم نشستم تو ماشین اول تصمیم گرفتم برم یه جایی صبحونه بخورم
یکم گشتم و بعد رفتم یه کافه و یه پنکیک سفارش و دادم و خوردم
بعد رفتم سمت کمپانی
پسرا و ایوا که تا دو سه ساعت دیگه میان
لباسامو عوض کردم و شروع کردم به تمرین
تازه دنس جدید یاد گرفته بودم و به شدت سخت بود پس تصمیم گرفتم تمرینش کنم
به اسپیکرا وصل شدم و شروع کردم
دو ساعت بعد
داشتم تو حال خودم تمرین می کردم که در سالن باز شد
میدونستم بچه هان و به روی خودم نیاوردم و ادامه دادم تا وقتی تموم شد
جیمین و جیهوپ: سلام
ات: سلام
همه باهام سلام کردرن جز تهیونگ ایوا و شوگا
یک ساعت هم با بچه ها تمرین کردم و بعد رفتم لباسمو عوض کنم تا بریم برای ظبط آهنگ جدید
ایوا: وای پسرا اهنگم که دادم بیرون ششصد میلیون ویو خورده
پسرا: آفرین
جلوی خودمو گرفتم که نزنمش
ات: من امشب خونه نمیام
و از اونجا رفتم سمت استادیو
درسته اهنگمو دزدیده ولی دنیا که به آخر نرسیده
در استادیوم رو باز کردم خداروشکر هیچ کس نبود
یه برگه جلوم گذاشتم تا آهنگ جدیدمو بنویسم
ساعت هشت شب
یکم از اهنگو نوشتم ولی نیاز به دفتر آهنگام دارم که متاسفانه تو اتاقمه
پس وسایلمو جمع کردمو رفتم سمت خونه تا وسایلمو بردارم و دوباره برگردم
از زبون شوگا
واقعاً نمی‌دونستم ات راست میگه یا ایوا
چند وقتیه ات یه جوری رفتار می‌کنه
درسته از ایوا بدش میاد ولی ما یه گروهیم نباید با هم بد باشیم تا داره کل گروهو از هم میپاشه
امروز گفت نمیاد منم تصمیم گرفتم برم تو اتاقش تا تو دفتر آهنگاشو ببینم که واقعاً همچین آهنگی نوشته یا نه
رفتم تو اتاقش ولی تا درو باز ایوارو دیدم
پشتش به من بود برای همین نمیدید منو وایسادم نگاش کردم که دیدم تو کشوی ات داره میگرده
شوگا: دنبال چی هستی ؟
ایوا: من... من دنباله...تو اینجا چیکار می‌کنی ؟
شوگا: اول جواب سوال منو بده
همش نگاش به پشت سرش بود
شوگا: پشت سرم مگه چی داره که انقدر بر میگردی ؟
اومدم برگردم پشت سرمو نگاه کنم که با دستاش سرمو قفل کرد و لبشو گذاشت رو لبم
از زبون ات
کلید انداختم رفتم تو خونه فقط جیهوپ نشسته بود تو سالن و داشت فیلم میدید
ات: سلام
دیدگاه ها (۳۵)

رمان: آیدل من( درخواستی)پارت ۱۳ات: سلام جیهوپ: عه سلام فکر ک...

رمان: آیدل من ( در خواستی )پارت ۱۴ سلاممم من بعد از یک غیبت ...

رمان: آیدل من ( درخواستی)پارت ۱۱شروع کردم یه تیکشو با آهنگ خ...

رمان: ایدل من ( در خواستی)پارت ۱۰ات: مرسی قابل نداره جیمین :...

گل وحشی منپارت ۱ ساعت ۷:۴۰ویو ات حیح امروزم مثل همیشه باید م...

آیدل من ( در خواستی)پارت۲۰از زبون شوگا بیست دقیقه ای طول کشی...

آیدل من ( در خواستی )پارت ۱۹ شوگا: یه دقیقه برا خودت سر خود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط