/
2
فیک
#فیک
((ℊℴ𝒹𝒻𝒶𝓉ℎℯ𝓇)). ₚₐᵣₜₑ₁₀
_چرا انقد ساکتی؟
+چی بگم؟
_حالت خوبه.؟
+ اهوم.. اسم اون پسر پروعه چی بودش؟
_منظورت جونگ کوکه؟
+ پس اسمش جونگ کوکه
_اره چیزی بهت گفته ؟
+ نه
بلاخره رسیدیم خونه
+ اخیش هیجایی مثل خونه خودمون نمیشه
_بله. من برم یه دوشی بگیرم.
+ولی من میخواستم برم که... اوکی برو بعدش من میرم.
_ باشه
(سه ساعت بعد)
بلاخره جیهوپ از حموم بیرون اومد لباساشو پوشید و پایین اومد و روکاناپه نشست رفتم براش آب پرتغال اوردم
+میزاشتی صبح میامدی چراانقد طولش دادیی؟؟
_درحال آب پرتقال خوردن*
+ اونجا کنسرت برگزار کرده بودی برای لیف و شامپوهات؟ خونه رو گزاشتی روسرت
_باشه حالا کم غرغر کن تا الان اگه به جای غرغر کردن میرفتی حموم الان برگشته بودی
+حرف خودمو به خودم میزنی؟
_ابروهاشو برد بالا نیشخندی زد*
(رفتم حموم یه دوش 15مینی گرفتم وبیرون اومدم لباسامو پوشیدم موهامو خشک کردم و طبقه پایین رفتم و جیهوپ دیدم که داشت تلفن حرف میزد رفتم رو بروش نشستم
میا:سلام خوبی؟
_اره کارتو بگو کار دارم
میا:یاا من هروقت بهت زنگ زدم کار داشتی کی اون کار کوفتیت تموم میشه؟؟دقیقا تو چه غلطی میکنی که هروقت بهت زنگ زدم اینو میگی؟
_باید بهت جواب پس بدم؟ اگه کاری نداری پس خداحافظ.
میا:حرفم تموم نشده!
_میشنوم؟
میا:امشب همه خونمون دعوتن لطفا توهم بیا
_مرسی ولی خستم نمیام
میا:باید حتمافرش قرمز پهن کنم تابیای؟
_هرموقع پهن کردی بگو تابیام!
میا:میدونم ازمون بدت میاد ولی لطفا بیا کینه هامون رو کنار بزاریم!
_نمیشه خودت خوب میدونی
میا:بیامثل بقیه خواهر برادرا باشیم
_هوف باشه ولمکن
میا:میای امشب دیگه؟
_نه
میا:همین یکبار درخواستمو رد نکن حداقل بخاطر دخترت
_دخترم علاقه ای نداره به جمع شما بیاد
میا:مگه تو دلشو میخونی؟؟
_نه ولی میدونم
میا:باشه هرجور راحتی خوشحال میشم بیای بای(قطع کردن تلفن)
+میخوای بریم خونشون؟
_دوست داری بریم؟
اوم نمیدونم زیاد نه
_هعی بهتره بریم بارهاست که دعوتم کردن نرفتم حالا هم که تنها نیستم
+خب باشه
_پس آماده شو
+باشه
رفتم یه لباس ساده پوشیدم و یکم میکاپ کردم( اسلاید 2) اصلا حوصله ی اون پسره ی رو مخ رو نداشتم
+ خب من اماده ام بریم(لبخند)
_درحال پوشیدن کتش*خوبه بریم
سوار ماشین شدم حس عجیبی داشتم اصن نمیخواستم اون عوضی روببینم به خونشون رسیدیم دلم نمیخواست پامو اونجا بزارم ولی خب مجبور بودم از قیافه ی جیهوپ هم معلوم بود علاقه ای به رفتن اونجارو نداره زنگ ایفون رو زدیم و درو بازکردند داخل شدیم و....
ببخشید یکم چرت شد امیداورم خوشتون اومده باشه مرسی که حمایتم میکنین قشنگا🥹🎀
شرایط پارت بعد 10 لایک3کامنت
((ℊℴ𝒹𝒻𝒶𝓉ℎℯ𝓇)). ₚₐᵣₜₑ₁₀
_چرا انقد ساکتی؟
+چی بگم؟
_حالت خوبه.؟
+ اهوم.. اسم اون پسر پروعه چی بودش؟
_منظورت جونگ کوکه؟
+ پس اسمش جونگ کوکه
_اره چیزی بهت گفته ؟
+ نه
بلاخره رسیدیم خونه
+ اخیش هیجایی مثل خونه خودمون نمیشه
_بله. من برم یه دوشی بگیرم.
+ولی من میخواستم برم که... اوکی برو بعدش من میرم.
_ باشه
(سه ساعت بعد)
بلاخره جیهوپ از حموم بیرون اومد لباساشو پوشید و پایین اومد و روکاناپه نشست رفتم براش آب پرتغال اوردم
+میزاشتی صبح میامدی چراانقد طولش دادیی؟؟
_درحال آب پرتقال خوردن*
+ اونجا کنسرت برگزار کرده بودی برای لیف و شامپوهات؟ خونه رو گزاشتی روسرت
_باشه حالا کم غرغر کن تا الان اگه به جای غرغر کردن میرفتی حموم الان برگشته بودی
+حرف خودمو به خودم میزنی؟
_ابروهاشو برد بالا نیشخندی زد*
(رفتم حموم یه دوش 15مینی گرفتم وبیرون اومدم لباسامو پوشیدم موهامو خشک کردم و طبقه پایین رفتم و جیهوپ دیدم که داشت تلفن حرف میزد رفتم رو بروش نشستم
میا:سلام خوبی؟
_اره کارتو بگو کار دارم
میا:یاا من هروقت بهت زنگ زدم کار داشتی کی اون کار کوفتیت تموم میشه؟؟دقیقا تو چه غلطی میکنی که هروقت بهت زنگ زدم اینو میگی؟
_باید بهت جواب پس بدم؟ اگه کاری نداری پس خداحافظ.
میا:حرفم تموم نشده!
_میشنوم؟
میا:امشب همه خونمون دعوتن لطفا توهم بیا
_مرسی ولی خستم نمیام
میا:باید حتمافرش قرمز پهن کنم تابیای؟
_هرموقع پهن کردی بگو تابیام!
میا:میدونم ازمون بدت میاد ولی لطفا بیا کینه هامون رو کنار بزاریم!
_نمیشه خودت خوب میدونی
میا:بیامثل بقیه خواهر برادرا باشیم
_هوف باشه ولمکن
میا:میای امشب دیگه؟
_نه
میا:همین یکبار درخواستمو رد نکن حداقل بخاطر دخترت
_دخترم علاقه ای نداره به جمع شما بیاد
میا:مگه تو دلشو میخونی؟؟
_نه ولی میدونم
میا:باشه هرجور راحتی خوشحال میشم بیای بای(قطع کردن تلفن)
+میخوای بریم خونشون؟
_دوست داری بریم؟
اوم نمیدونم زیاد نه
_هعی بهتره بریم بارهاست که دعوتم کردن نرفتم حالا هم که تنها نیستم
+خب باشه
_پس آماده شو
+باشه
رفتم یه لباس ساده پوشیدم و یکم میکاپ کردم( اسلاید 2) اصلا حوصله ی اون پسره ی رو مخ رو نداشتم
+ خب من اماده ام بریم(لبخند)
_درحال پوشیدن کتش*خوبه بریم
سوار ماشین شدم حس عجیبی داشتم اصن نمیخواستم اون عوضی روببینم به خونشون رسیدیم دلم نمیخواست پامو اونجا بزارم ولی خب مجبور بودم از قیافه ی جیهوپ هم معلوم بود علاقه ای به رفتن اونجارو نداره زنگ ایفون رو زدیم و درو بازکردند داخل شدیم و....
ببخشید یکم چرت شد امیداورم خوشتون اومده باشه مرسی که حمایتم میکنین قشنگا🥹🎀
شرایط پارت بعد 10 لایک3کامنت
۲.۶k
۲۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.