همش واقعی بود *پارت اخر*
همش واقعی بود *پارت اخر*
*استراحت تموم شد*
کارگردان:خب شروع میکنیم ۱.۲.۳ حرکت
سوک:دوست دارم
ات:ولی من ازت متنفرم
*همون صحنه ای که قرار بود *
کارگردان:کات سوک آینقدر جدی نه
سوک:ببخشید
کارگردان:اروم فقط لبتون به هم بخوره
سوک:چشم
ات:هی قرار بود به هم بخوره نه اینکه بخوریش
سوک:ی لحظه کنترلم از دست رفت
کارگردان:ات تو هم چشمات رو نبند
ات:چشم
کارگردان:خب ی بار دیگه میگیریم
*ی بار دیگه گرفتن*
کاگردان:آفرین عالی بود
ات:ممنون
سوک:دختر چقدر رژ زدی مگه
ات:چرا
سوک:لبمو نگا
ات:عه باش اینم میکاپ از طرف من
سوک:باشه حالا
کارگردان:خب این قسمت تموم شد هفته ی بعد میبینمتون
سوک:خسته نباشید
ات:سوک من میرم چند تا کار انجام بدم میای؟
سوک:آره باش میام
ات:پس بدو دیرمون شد
سوک:باش حالا کجا میریم
ات:آرایشگاه
سوک:اونجا چرا؟
ات:میرم ناخونمو درست کنم
سوک:آها بریم
*سالن ارایش*
سوک:خیلی کار داره؟
ات:آره
سوک:واقعا ؟!یعنی چند ساعت اینجاییم؟
ناخون کار:بله تقریبا ۲ ساعت
سوک:اوکی مشکلی نیس
ات:راستی بریم به مامان و بابام سری بزنیم
سوک:باش تموم که شد بریم
*خونه مامان و بابای ات*
بابا:خب نگفتی ایشون کین
سوک:من دوماد ایندتونم
ات:هی
سوک:چیه؟
مامان:واقعا؟بالاخره رل زدی ؟
ات:نه مامان اون جوری نیس
سوک:آره من دومادتونم
بابا:از دختر من خوب مراقبت کنی ها
سوک:حتما اینطوره
*تو راه خونه ات*
ات:چرا گفتی دوماد؟
سوک:چون دوست پسرتم
ات:کی شدی دوست پسرم؟
سوک:همین الان
ات :چرا من خبر ندارم
سوک:دوست دارم
ات:هی فیلم تموم شد
سوک:فیلم نیس من خودم به کار گردان گفتم که فیلم نامه رو عوض کنه
ات:واقعا؟!گفتم چرا داشتی میکشتیم
سوک:حالا قبول؟
ات:چی ؟
سوک:که باهم رل شیم؟
ات:آها نیاز به فکر دارم
سوک:عه جدا؟*به دیوار میچسبونتش و اونا..*
ات:ولم کن
سوک:تا قبول نکنی نمیرم
ات:باش قبول
سوک:واقعا؟
ات:آره
سوک:پش شبو مهمون منی
ات:نه دیگه
(بچه ها ممنون که تا اینجا خوندین اگه چرت بود بگین ناراحت نمیشم😅)
*استراحت تموم شد*
کارگردان:خب شروع میکنیم ۱.۲.۳ حرکت
سوک:دوست دارم
ات:ولی من ازت متنفرم
*همون صحنه ای که قرار بود *
کارگردان:کات سوک آینقدر جدی نه
سوک:ببخشید
کارگردان:اروم فقط لبتون به هم بخوره
سوک:چشم
ات:هی قرار بود به هم بخوره نه اینکه بخوریش
سوک:ی لحظه کنترلم از دست رفت
کارگردان:ات تو هم چشمات رو نبند
ات:چشم
کارگردان:خب ی بار دیگه میگیریم
*ی بار دیگه گرفتن*
کاگردان:آفرین عالی بود
ات:ممنون
سوک:دختر چقدر رژ زدی مگه
ات:چرا
سوک:لبمو نگا
ات:عه باش اینم میکاپ از طرف من
سوک:باشه حالا
کارگردان:خب این قسمت تموم شد هفته ی بعد میبینمتون
سوک:خسته نباشید
ات:سوک من میرم چند تا کار انجام بدم میای؟
سوک:آره باش میام
ات:پس بدو دیرمون شد
سوک:باش حالا کجا میریم
ات:آرایشگاه
سوک:اونجا چرا؟
ات:میرم ناخونمو درست کنم
سوک:آها بریم
*سالن ارایش*
سوک:خیلی کار داره؟
ات:آره
سوک:واقعا ؟!یعنی چند ساعت اینجاییم؟
ناخون کار:بله تقریبا ۲ ساعت
سوک:اوکی مشکلی نیس
ات:راستی بریم به مامان و بابام سری بزنیم
سوک:باش تموم که شد بریم
*خونه مامان و بابای ات*
بابا:خب نگفتی ایشون کین
سوک:من دوماد ایندتونم
ات:هی
سوک:چیه؟
مامان:واقعا؟بالاخره رل زدی ؟
ات:نه مامان اون جوری نیس
سوک:آره من دومادتونم
بابا:از دختر من خوب مراقبت کنی ها
سوک:حتما اینطوره
*تو راه خونه ات*
ات:چرا گفتی دوماد؟
سوک:چون دوست پسرتم
ات:کی شدی دوست پسرم؟
سوک:همین الان
ات :چرا من خبر ندارم
سوک:دوست دارم
ات:هی فیلم تموم شد
سوک:فیلم نیس من خودم به کار گردان گفتم که فیلم نامه رو عوض کنه
ات:واقعا؟!گفتم چرا داشتی میکشتیم
سوک:حالا قبول؟
ات:چی ؟
سوک:که باهم رل شیم؟
ات:آها نیاز به فکر دارم
سوک:عه جدا؟*به دیوار میچسبونتش و اونا..*
ات:ولم کن
سوک:تا قبول نکنی نمیرم
ات:باش قبول
سوک:واقعا؟
ات:آره
سوک:پش شبو مهمون منی
ات:نه دیگه
(بچه ها ممنون که تا اینجا خوندین اگه چرت بود بگین ناراحت نمیشم😅)
۹.۴k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.