من از قبل باخته بودم

من از قبل باخته بودم

"مچ انداختن"

بهانه ای بود،

برای گرفتن دوباره "دست تو" ...
دیدگاه ها (۹)

فراموشش کرده امفقط گاهی اسمش را که می شنوم ...

ﺳﺮﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺖ ﺷﮑﻮﻓﻪ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﺒﻮﯾﻤﺸﺎﻥﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﻢ ...

ذکر خیرت در دلم هست و کنارم نیستیکاسه ای لبریزم و صبر و قرار...

نگاهت میکنم اما نگاهم از تو میترسددل شیدای مست بی پناهم از ت...

اگر درد مچ و‌ گز گز کف دست و انگشتان داری این ۴حرکت با دمبل...

شاید فردایی نباشد..

در این هوای بغض آلودیادت خواهم کرددر این افکار تو خالیتو را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط