Chapter 2
Chapter 2
Lucky-bloody#
پارت 5۵
=لازم نکرده حرف بزنی،میدونم میخوای چی بگی همون حرفای تکراری...تروخدا کمکم کنین من فقیرم،ندارم و فلان
و همشون میزنن زیر خنده
دستتو میکنی تو موهات و نفس عمیق میکشی
+ببینین....اصلا حوصلتونو ندارم،منم گدا نیستم....پولتونو بردارین برین برا خودتون شکلات و خوراکی بخرین
خنده هاشون محو میشه و میان جلو تر
×کدوم انسان عادی ای بدون کفش با پاهای سیاه تو کوچه پس کوچه میشینه؟
+من الان اعصاب ندارم،یهو دیدی بلند شدم همتونو فرستادم پیش ننه باباتون
اومدی بلند شی که هولت دادن و دوباره نشستی
*کجا با این عجله؟
سرتو میندازی پایین و پوزخند میزنی
+کونتون میخاره،اره؟
دوباره بلند میشی و جلوشون وایمیستی
+میخواستم اسون بگیرم
استیناتو میدی بالا و یه مشت میزنی تو صورت یکیشون
+بهتون دارم هشدار میدم....همین الان برین
=فک کردی چه گهی خوردی زنیکه پیری؟
سرتو کج میکنی و میای نزدیک تر
+پیری؟ چی گفتی؟ من فقط 25 سالمه...شماهایین که مثل احمقا افتادین به جون من،حقتونه الان بکنمتون تو.....
جملتو قطع میکنی یه نگاه میندازی بهشون
+نمیخوام فهش بهتون یاد بدم.....خلاصه که برین با هم قد و قواره خودتون در بیفتین
شروع میکنی راه رفتن از بینشون و تنه زدن بهشون
+چون هنوز جوونین و این چیزا بخاطر سنتونه به پلیس گزارش نمیدم
*هوی زنیکه،اگه فکر میکنی میتونی از پس ما بر بیای چرا داری فرار میکنی؟ میترسی بمیری؟
دست از راه رفتن برمیداری و میچرخی سمتشون
+بیاین شرط بندی کنیم
اول یکم سکوت حاکم میشه بعد همشون میزنن زیر خنده
□قبوله....اگه ما بردیم باید بشی نوچه مون....
پوزخند میزنی و سرتو تکون میدی و میای نزدیک تر،همینجور که داری نزدیک تر میشی حرف میزنی
+قبوله....اگرم من بردم باید برام لباس و خوراکی بخرین
به همدیگه نگاه میکنن و میخندن
*نوچه مون داره میگه براش خوراکی بگیریم،انگاری بالا خونه رو داده اجاره
جلوشون وایمیستی و تو چشمای جلوترین فرد زل میزنی،ولی با یه لبخند
+شروع کنیم؟
اونم چشماشو خمار میکنه و زل میزنه تو چشات
=شروع کنیم
یهو یه مشت میخوره تو صورتت و چند قدم میری عقب
=همین؟ همه هارت و پورتت برا دو ثانیه بود؟
سرتو میگیری بالا و میخندی
+حیف موهام کوتاه نمیشه بستشون تو کش،مزاحمه
لباستو در میاری و فقط یه زیرپوش و یه شلوار تنت میمونه،قلنج گردنتو میشکونی و میری نزدیک
+باید حواسم باشه نکشمتون
اومد دوباره مشت بزنه که تو جلوشو میگیری به شکمش مشت میزنی و بعد هولش میدی سمت دیوار
+بعدی
یه نفر دیگه میاد نزدیک و اونم با لا پایی دادن نقش زمین میکنیش
+بلند شو تو دست و پایی
بعد نگاه میکنی به بقیشون و با شستت دماغتو لمس میکنی
+بعدی
نفر بعدی میخواد بیاد که یکی جلوشو میگیره
٪اینجوری نمیشه....
🍃🗿
Lucky-bloody#
پارت 5۵
=لازم نکرده حرف بزنی،میدونم میخوای چی بگی همون حرفای تکراری...تروخدا کمکم کنین من فقیرم،ندارم و فلان
و همشون میزنن زیر خنده
دستتو میکنی تو موهات و نفس عمیق میکشی
+ببینین....اصلا حوصلتونو ندارم،منم گدا نیستم....پولتونو بردارین برین برا خودتون شکلات و خوراکی بخرین
خنده هاشون محو میشه و میان جلو تر
×کدوم انسان عادی ای بدون کفش با پاهای سیاه تو کوچه پس کوچه میشینه؟
+من الان اعصاب ندارم،یهو دیدی بلند شدم همتونو فرستادم پیش ننه باباتون
اومدی بلند شی که هولت دادن و دوباره نشستی
*کجا با این عجله؟
سرتو میندازی پایین و پوزخند میزنی
+کونتون میخاره،اره؟
دوباره بلند میشی و جلوشون وایمیستی
+میخواستم اسون بگیرم
استیناتو میدی بالا و یه مشت میزنی تو صورت یکیشون
+بهتون دارم هشدار میدم....همین الان برین
=فک کردی چه گهی خوردی زنیکه پیری؟
سرتو کج میکنی و میای نزدیک تر
+پیری؟ چی گفتی؟ من فقط 25 سالمه...شماهایین که مثل احمقا افتادین به جون من،حقتونه الان بکنمتون تو.....
جملتو قطع میکنی یه نگاه میندازی بهشون
+نمیخوام فهش بهتون یاد بدم.....خلاصه که برین با هم قد و قواره خودتون در بیفتین
شروع میکنی راه رفتن از بینشون و تنه زدن بهشون
+چون هنوز جوونین و این چیزا بخاطر سنتونه به پلیس گزارش نمیدم
*هوی زنیکه،اگه فکر میکنی میتونی از پس ما بر بیای چرا داری فرار میکنی؟ میترسی بمیری؟
دست از راه رفتن برمیداری و میچرخی سمتشون
+بیاین شرط بندی کنیم
اول یکم سکوت حاکم میشه بعد همشون میزنن زیر خنده
□قبوله....اگه ما بردیم باید بشی نوچه مون....
پوزخند میزنی و سرتو تکون میدی و میای نزدیک تر،همینجور که داری نزدیک تر میشی حرف میزنی
+قبوله....اگرم من بردم باید برام لباس و خوراکی بخرین
به همدیگه نگاه میکنن و میخندن
*نوچه مون داره میگه براش خوراکی بگیریم،انگاری بالا خونه رو داده اجاره
جلوشون وایمیستی و تو چشمای جلوترین فرد زل میزنی،ولی با یه لبخند
+شروع کنیم؟
اونم چشماشو خمار میکنه و زل میزنه تو چشات
=شروع کنیم
یهو یه مشت میخوره تو صورتت و چند قدم میری عقب
=همین؟ همه هارت و پورتت برا دو ثانیه بود؟
سرتو میگیری بالا و میخندی
+حیف موهام کوتاه نمیشه بستشون تو کش،مزاحمه
لباستو در میاری و فقط یه زیرپوش و یه شلوار تنت میمونه،قلنج گردنتو میشکونی و میری نزدیک
+باید حواسم باشه نکشمتون
اومد دوباره مشت بزنه که تو جلوشو میگیری به شکمش مشت میزنی و بعد هولش میدی سمت دیوار
+بعدی
یه نفر دیگه میاد نزدیک و اونم با لا پایی دادن نقش زمین میکنیش
+بلند شو تو دست و پایی
بعد نگاه میکنی به بقیشون و با شستت دماغتو لمس میکنی
+بعدی
نفر بعدی میخواد بیاد که یکی جلوشو میگیره
٪اینجوری نمیشه....
🍃🗿
۸.۱k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.