سناریو
#سناریو
موضوع= وقتی همسرش خونه نیست و نصفه شبی دخترش که چند روزه به دنیا اومده گریش بند نمیاد
نامجون= (روی تخت میشینه و پاهاش و دراز میکنه و و بچرو میزاره رو پاهاش و اروم تکونش میده)
-هشششش آروم باش کوچولوی من بابا اینجاست
جین= (میزارتش رو سینش وکمرشو آروم نوازش میکنه)
- اووو چی شده پرنسس کوچولو چرا اینطوری گریه میکنی آروم باش بابایی
یونگی= (میزارتش رو تشک و سرشو با دستاش میگیره و اروم اروم قطرشو میریزه توی دهنش و وقتی بچه از تلخی قطره صورتشو جمع میکنه و میخواد شروع کنه به گریه کردن زود بغلش میکنه و دور خونه میچرخونتش)
-جونم بابایی جونم هششش آروم باش عشقم
جیهوپ= ( میپیچتش دور یه پارچه و پارچه رو وصل میکنه به گردنش و دستاشو میزاره رو گودی کمر بچه و نوازشش میکنه)
- فسقلی من لطفا گریه نکن دیگه بابایی من طاقت اشکاتو ندارم
جیمین= (توی اتاق کارش بود نوزادم تو اتاقش خوابیده بود داشت روی آهنگ جدیدش کار میکرد که صدای گریه از اتاق شدید بچه رو شنید بدو بدو رفت ببینه چی شده که با دختر ده روزش مواجه شد که از خواب پریده بود و داشت توی قنداقش دست و پا میزد و سعی میکرد خودشو آزاد کنه جیمین با دیدنش خندش گرفت و رفت سمتش و بند کشی قنداق رو باز کرد و بعدش آروم و با احتیاط بغلش کرد)
- (با لحن کیوت و بچگونه میگه)خواب بد دیدیه بابایی؟ اره؟ ترسیدی جونم جونم هششش
تهیونگ= (دیگه از دستش خسته شده بود بچرو میزاره رو تخت و با صدای بلندی میگه:
-اه بسه دیگه خستم کردی از وقتی به دنیا اومدی زندگیمو سیاه کردی
(دخترک که اولین بار بود کسی سرش داد میزد شکه شد و گریش بند اومد و زل زد به پدرش و با چشمای مظلوم و اشکی بهش نگاه کرد و شروع کرد کاملا بی صدا اشک ریختن طوری که هر کی میدیدم دلش آب میشد)
-(میشینه کنارش رو تخت و با دستای لرزون بغلش میکنه و میزارتش رو سینش) الهی قربونت برم بابایی ببخشید منو ببخش نمیخواستم سرت داد بزنم معذرت میخوام فرشته کوچولوم ببخشید (شروع میکنه به آروم آروم بوسیدن صورتش تا وقتی که بچه آروم میشه و تو بغلش به خواب میره)
جونگکوک=(خواب از چشماش میبارید اما لبخند رو لباش بود اون دختر کوچولو حسابی زندگیش رو ریخته بود به هم اما بهترین هدیه دنیا بود براش اونو از گهوارش برداشت و بغلش کرد و آروم تابش داد)
-نه نه گریه نکن عشقم هشش بالایی تروخدا گریه نکن دیگه
🧸مرسی ازتون بایت اینکه با اینکه فعالیتم خیلی کمه اینقدر حمایتم میکنید🧸
موضوع= وقتی همسرش خونه نیست و نصفه شبی دخترش که چند روزه به دنیا اومده گریش بند نمیاد
نامجون= (روی تخت میشینه و پاهاش و دراز میکنه و و بچرو میزاره رو پاهاش و اروم تکونش میده)
-هشششش آروم باش کوچولوی من بابا اینجاست
جین= (میزارتش رو سینش وکمرشو آروم نوازش میکنه)
- اووو چی شده پرنسس کوچولو چرا اینطوری گریه میکنی آروم باش بابایی
یونگی= (میزارتش رو تشک و سرشو با دستاش میگیره و اروم اروم قطرشو میریزه توی دهنش و وقتی بچه از تلخی قطره صورتشو جمع میکنه و میخواد شروع کنه به گریه کردن زود بغلش میکنه و دور خونه میچرخونتش)
-جونم بابایی جونم هششش آروم باش عشقم
جیهوپ= ( میپیچتش دور یه پارچه و پارچه رو وصل میکنه به گردنش و دستاشو میزاره رو گودی کمر بچه و نوازشش میکنه)
- فسقلی من لطفا گریه نکن دیگه بابایی من طاقت اشکاتو ندارم
جیمین= (توی اتاق کارش بود نوزادم تو اتاقش خوابیده بود داشت روی آهنگ جدیدش کار میکرد که صدای گریه از اتاق شدید بچه رو شنید بدو بدو رفت ببینه چی شده که با دختر ده روزش مواجه شد که از خواب پریده بود و داشت توی قنداقش دست و پا میزد و سعی میکرد خودشو آزاد کنه جیمین با دیدنش خندش گرفت و رفت سمتش و بند کشی قنداق رو باز کرد و بعدش آروم و با احتیاط بغلش کرد)
- (با لحن کیوت و بچگونه میگه)خواب بد دیدیه بابایی؟ اره؟ ترسیدی جونم جونم هششش
تهیونگ= (دیگه از دستش خسته شده بود بچرو میزاره رو تخت و با صدای بلندی میگه:
-اه بسه دیگه خستم کردی از وقتی به دنیا اومدی زندگیمو سیاه کردی
(دخترک که اولین بار بود کسی سرش داد میزد شکه شد و گریش بند اومد و زل زد به پدرش و با چشمای مظلوم و اشکی بهش نگاه کرد و شروع کرد کاملا بی صدا اشک ریختن طوری که هر کی میدیدم دلش آب میشد)
-(میشینه کنارش رو تخت و با دستای لرزون بغلش میکنه و میزارتش رو سینش) الهی قربونت برم بابایی ببخشید منو ببخش نمیخواستم سرت داد بزنم معذرت میخوام فرشته کوچولوم ببخشید (شروع میکنه به آروم آروم بوسیدن صورتش تا وقتی که بچه آروم میشه و تو بغلش به خواب میره)
جونگکوک=(خواب از چشماش میبارید اما لبخند رو لباش بود اون دختر کوچولو حسابی زندگیش رو ریخته بود به هم اما بهترین هدیه دنیا بود براش اونو از گهوارش برداشت و بغلش کرد و آروم تابش داد)
-نه نه گریه نکن عشقم هشش بالایی تروخدا گریه نکن دیگه
🧸مرسی ازتون بایت اینکه با اینکه فعالیتم خیلی کمه اینقدر حمایتم میکنید🧸
- ۱۴.۲k
- ۱۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط