خیلی زشته که میخونی و لایک نمیکنی

خیلی زشته که میخونی و لایک نمیکنی..

کابوس!

part:۹

بعضی رفاقتا واقعی اند اما بعضی نه..رفاقت اون دو نفر هم واقعی بود..واقعا واقعی بود!
بعد از ساعتی وقت گذروندن با رفیقش به خونه رفت و سمت اتاقش حرکت کرد که خواهرش مانعش شد و رو به برادرش گفت:

داداشی تا الان کجا بودی؟

جونگکوک:آبجی قشنگم رفته بودم پیش دوستم همین

خب چرا بی خبر رفتی

آقای جئون:پسرم تا الان کجا رفتی اصلا خبری از اوضاع شرکت داری؟

جونگکوک:چرا پدر مگه چی شده؟رفته بودم بیرون فقط!

آقا جئون:سهام دار اصلیه اون شرکت تویی بفهم..سهام داره افت میکنه
دیدگاه ها (۰)

نه قهرمان پارت ۲۴ویو میا بیدار شدم سرم کمی درد می‌کرد ولی بع...

نه قهرمان پارت ۲۵ ویو میا:به سمت منشی رفتم و گفتم میا :سلام ...

کابوس!پارت۸ جونگکوک:...و حالا هم میخوام بهت کمک کنم..×نمی خو...

کابوس!پارت ۷×یعنی چی ؟ات خواهر توعه؟ولی اون که می‌گفت پولدار...

خون آشام عزیز (62)

پشیمونی..پارت. ۲۱ویو همچنان نویسنده..جنا: خب..بپرسجیمین: اول...

lasting song part : 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط