نه قهرمان
نه قهرمان
پارت ۲۵
ویو میا:
به سمت منشی رفتم و گفتم
میا :سلام ببخشید اتاق رییس کجاست
منشی : سلام طبقه دوم دست راست اتاق وسطی
میا :ممنونم
منشی : با این گند کاریات معلومه دوباره رییس گفته بری پیشش دختره خراب (آروم )
میا : چیزی گفتید
منشی : نه گفتم خواهش میکنم
میا : آها باشه
فهمیدم چی گفت ولی به روش نیاورد هه فکر کرد همه مثل خودش احمق هستند الان که نتونستم ولی وایسا میفهمی کی خرابه ( تو ذهنش )
بیخیال شدم و رفتم طبقه دوم نزدیک اتاق رییس شدم که دیدم اتاق بغلی صدای داد میاد ولش کن رفتم نزدیک اتاق رییس و در زدم و
میا :میتونم بیام داخل
رییس : بله بفرمایید
وارد اتاق شدم بچه ها اونجا بودند ولی هیچکدومشون نگام نکردند معلوم بود ناراحت هستند ولی خدا این چه گندی بود من زدم همینجوری با خودم حرف میزدم که رییس گفت :
میا بیا بشین یه حرف مهم دارم
میا : چشم
رفتم بغل آلا نشستم دلم براش تنگ شده بود الا هم از صورتش این بود ولی تو ظاهر اینجوری نبود به الا گفتم :
دختر خوبی
الا : ممنونم ( سرد )
میا : میگم سرد نیست لباست نازک نیست
الا : نه خوبه ولم کن ( سرد )
میا: اوکی
ادمین :
بعد از این حرف دیگه هیچ حرفی بین اعضا و میا رد و بدل نشد که رییس گفت :
خب همینطوری که میدونید ۹ تا ماموریت هست که باید انجام بدید هر کدام از شما باید یکی از آنها رو انتخاب کنید و تا چند ماه هم این ماموریت طول میکشه ماموریت ها اینها هستند : کمک خلبان پرواز تاجر بزرگ آمریکا و......( بچه ها گشایدم گرفته حوصله ندارم بقیه رو بنویسیم به چیزی تصور کنید ببخشید😂) و خطرناک ترین آنها خدمتکار بزرگترین مافیا دنیا خب کدومشون رو انتخاب میکنید
میا : من آخری رو بر میدارم
ادمین :
هر کدوم از اعضا یکی از ماموریت ها رو برمیدارند و رییس به آنها یه کاغذ میدهد که تمام نکات روی آنها نوشته شده است
رییس : خب همتون ماموریت هاتون رو انتخاب کردید یه لحظه من میروم بیرون الان میام
کوک : باشه رییس
رییس از اتاق بیرون میرود و همه ساکت یه جا نشسته بودند میا از اینکه آنقدر اعضا سرد بودند ناراحت بوده ولی حق رو به آنها میده با اون حرف هایی که بهشون زده بود باید هم باهاش سرد باشند
ویو میا :
خیلی ناراحت بودم دیگه نتونستم تحمل کنم که
میا : بچه ها میدونم همتون بابت اتفاقی که داخل خونه افتاده بود ناراحت هستید راستینش من نمیخواستم اونجوری بشه من واقعا متاسفم (ناراحت)
الا: اشکال ندارد (سرد )
میا : میدونم کارم بد بوده ولی لطفاً منو ببخشید من نمیتونم تحمل کنم با من اینجوری رفتار میکنید ( خیلی ناراحت )
ادمین :
اعضا با شنیدن این حرف میا دیگر نمیتوانستند تحمل کنند درسته که ناراحت بودند ولی با دیدن میا توی این حالت دوام نیاورند که
شرط : ۱۵ لایک
پارت ۲۵
ویو میا:
به سمت منشی رفتم و گفتم
میا :سلام ببخشید اتاق رییس کجاست
منشی : سلام طبقه دوم دست راست اتاق وسطی
میا :ممنونم
منشی : با این گند کاریات معلومه دوباره رییس گفته بری پیشش دختره خراب (آروم )
میا : چیزی گفتید
منشی : نه گفتم خواهش میکنم
میا : آها باشه
فهمیدم چی گفت ولی به روش نیاورد هه فکر کرد همه مثل خودش احمق هستند الان که نتونستم ولی وایسا میفهمی کی خرابه ( تو ذهنش )
بیخیال شدم و رفتم طبقه دوم نزدیک اتاق رییس شدم که دیدم اتاق بغلی صدای داد میاد ولش کن رفتم نزدیک اتاق رییس و در زدم و
میا :میتونم بیام داخل
رییس : بله بفرمایید
وارد اتاق شدم بچه ها اونجا بودند ولی هیچکدومشون نگام نکردند معلوم بود ناراحت هستند ولی خدا این چه گندی بود من زدم همینجوری با خودم حرف میزدم که رییس گفت :
میا بیا بشین یه حرف مهم دارم
میا : چشم
رفتم بغل آلا نشستم دلم براش تنگ شده بود الا هم از صورتش این بود ولی تو ظاهر اینجوری نبود به الا گفتم :
دختر خوبی
الا : ممنونم ( سرد )
میا : میگم سرد نیست لباست نازک نیست
الا : نه خوبه ولم کن ( سرد )
میا: اوکی
ادمین :
بعد از این حرف دیگه هیچ حرفی بین اعضا و میا رد و بدل نشد که رییس گفت :
خب همینطوری که میدونید ۹ تا ماموریت هست که باید انجام بدید هر کدام از شما باید یکی از آنها رو انتخاب کنید و تا چند ماه هم این ماموریت طول میکشه ماموریت ها اینها هستند : کمک خلبان پرواز تاجر بزرگ آمریکا و......( بچه ها گشایدم گرفته حوصله ندارم بقیه رو بنویسیم به چیزی تصور کنید ببخشید😂) و خطرناک ترین آنها خدمتکار بزرگترین مافیا دنیا خب کدومشون رو انتخاب میکنید
میا : من آخری رو بر میدارم
ادمین :
هر کدوم از اعضا یکی از ماموریت ها رو برمیدارند و رییس به آنها یه کاغذ میدهد که تمام نکات روی آنها نوشته شده است
رییس : خب همتون ماموریت هاتون رو انتخاب کردید یه لحظه من میروم بیرون الان میام
کوک : باشه رییس
رییس از اتاق بیرون میرود و همه ساکت یه جا نشسته بودند میا از اینکه آنقدر اعضا سرد بودند ناراحت بوده ولی حق رو به آنها میده با اون حرف هایی که بهشون زده بود باید هم باهاش سرد باشند
ویو میا :
خیلی ناراحت بودم دیگه نتونستم تحمل کنم که
میا : بچه ها میدونم همتون بابت اتفاقی که داخل خونه افتاده بود ناراحت هستید راستینش من نمیخواستم اونجوری بشه من واقعا متاسفم (ناراحت)
الا: اشکال ندارد (سرد )
میا : میدونم کارم بد بوده ولی لطفاً منو ببخشید من نمیتونم تحمل کنم با من اینجوری رفتار میکنید ( خیلی ناراحت )
ادمین :
اعضا با شنیدن این حرف میا دیگر نمیتوانستند تحمل کنند درسته که ناراحت بودند ولی با دیدن میا توی این حالت دوام نیاورند که
شرط : ۱۵ لایک
- ۳.۸k
- ۰۷ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط