مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان
مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان
پــــارت⓪②
هانا: نمیدونم اما ما عاشق همیم.. راستش من همیشه به تو حسودیم میشد که جونگ کوک و داری و من از اون موقع دوستش داشتم
ات: آیش باشه گوشی رو بده به خودش
جونگکوک: الو بگو زود کار دارم
ات: تو واقعا عاشق هانایی؟
جونگکوک: معلومه
ات: اگه بفهمم... اشکش و در اوردی یا دست روش بلند کردی.. قسم میخورم زندت نمیزارم
جونگکوک: چشم..
ات: افرین
هانا: ات بعدا هم دیگه رو ببینیم؟
ات: اره تاریخش اینا رو مشخص کن
هانا: باشه
هانا: ات فردا حتما میام اونجا لوکشین بفرستیااا
ات: باشه عزیزم(خنده) قطع میکنم دیگه بوس بوس
هانا و کوک: خدافظ
ویو کوک
بعد از چند سال که هانا رفته بود امریکا برای ادامه تحصیل داشت بر میگشت اما ات خطش رو عوض کرد و شماره جدید داشت که هانا ازش خبر دار نبود
پس به من زنگ زد اون مثل خواهر کوچیکم بود
فلش بک به حرف های هانا و کوک
________
ببخشید فعالیت کم تر شده کیوتا^_^
پــــارت⓪②
هانا: نمیدونم اما ما عاشق همیم.. راستش من همیشه به تو حسودیم میشد که جونگ کوک و داری و من از اون موقع دوستش داشتم
ات: آیش باشه گوشی رو بده به خودش
جونگکوک: الو بگو زود کار دارم
ات: تو واقعا عاشق هانایی؟
جونگکوک: معلومه
ات: اگه بفهمم... اشکش و در اوردی یا دست روش بلند کردی.. قسم میخورم زندت نمیزارم
جونگکوک: چشم..
ات: افرین
هانا: ات بعدا هم دیگه رو ببینیم؟
ات: اره تاریخش اینا رو مشخص کن
هانا: باشه
هانا: ات فردا حتما میام اونجا لوکشین بفرستیااا
ات: باشه عزیزم(خنده) قطع میکنم دیگه بوس بوس
هانا و کوک: خدافظ
ویو کوک
بعد از چند سال که هانا رفته بود امریکا برای ادامه تحصیل داشت بر میگشت اما ات خطش رو عوض کرد و شماره جدید داشت که هانا ازش خبر دار نبود
پس به من زنگ زد اون مثل خواهر کوچیکم بود
فلش بک به حرف های هانا و کوک
________
ببخشید فعالیت کم تر شده کیوتا^_^
۷.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.