مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان
مـــــافـــــیــــای دبــــیـــرســـــتــــان
پــــارت②②
جونگکوک: چه خبر جین...(حرصی)
هانا و ات: خدا به خیر کنه(جوری که فقط خودشون بشنون)
جین: سلامتی(حرصی)
ات: یعنی شما دیگه..... باهم مشکل ندارین؟(آروم)
جین و جونگکوک به هم نگاه کردن بعد یه قهقهه مصنوعی سر دادن
جین: نه بابا.. هه هه ما دیگه باهم فامیلیم مگه نه جونگکوک (حرصی)
جونگکوک: معلومه که هستیم(حرصی)
ات: هانا بیا بریم تو اشپزخونه اینا خل و چلن
هانا: اره اره برو
جین: یاااااا کیم ات.. الان من شدم خل و چل؟
جونگکوک: هاناااااا(داد الکی)
هانا و ات:(خنده)
هانا: اووو چی پختی بوش خیلی خوبه
ات: مندو و دومبوکی
هانا: دستت درد نکنه خواهر خوشگلم
خلاصه دخترا توی اشپزخونه حرف میزدن اما پسرا دارن با حرص باهم کلنجار میرن
کوک: چرا ات رو ازم گرفتی؟
جین: عشقم کشید.. حالا ام که تو رفتی با دوست صمیمیش دیگه اعتراض وارد نیست
کوک: تو همیشه به ما حسودیت میشد.
جین: بیا اسمش رو حسودی نزاریم..
کوک: هه.. مگه میشه اسمش و چیز دیگه ای هم گزاشت؟
جین: بس کن حوصلتو ندارم
کوک: هه.. نه اینکه من دارم
جین: خفه شو
ات: بچه ها بیاید غذا حاضره(داد)
( ویو سر غذا)
هانا: بچه ها میاید یه روز بریم شهر بازی
ات: اره خوبه
جین: به هوسوک و لینا بگم بیان؟
ات و هانا: ارههههه.. لینا هم بیاد (لینا دوست دختر جیهوپ)
جین:(خنده)
-----------
_______
شرط
لایک: ۷
کامنت: ۶
پــــارت②②
جونگکوک: چه خبر جین...(حرصی)
هانا و ات: خدا به خیر کنه(جوری که فقط خودشون بشنون)
جین: سلامتی(حرصی)
ات: یعنی شما دیگه..... باهم مشکل ندارین؟(آروم)
جین و جونگکوک به هم نگاه کردن بعد یه قهقهه مصنوعی سر دادن
جین: نه بابا.. هه هه ما دیگه باهم فامیلیم مگه نه جونگکوک (حرصی)
جونگکوک: معلومه که هستیم(حرصی)
ات: هانا بیا بریم تو اشپزخونه اینا خل و چلن
هانا: اره اره برو
جین: یاااااا کیم ات.. الان من شدم خل و چل؟
جونگکوک: هاناااااا(داد الکی)
هانا و ات:(خنده)
هانا: اووو چی پختی بوش خیلی خوبه
ات: مندو و دومبوکی
هانا: دستت درد نکنه خواهر خوشگلم
خلاصه دخترا توی اشپزخونه حرف میزدن اما پسرا دارن با حرص باهم کلنجار میرن
کوک: چرا ات رو ازم گرفتی؟
جین: عشقم کشید.. حالا ام که تو رفتی با دوست صمیمیش دیگه اعتراض وارد نیست
کوک: تو همیشه به ما حسودیت میشد.
جین: بیا اسمش رو حسودی نزاریم..
کوک: هه.. مگه میشه اسمش و چیز دیگه ای هم گزاشت؟
جین: بس کن حوصلتو ندارم
کوک: هه.. نه اینکه من دارم
جین: خفه شو
ات: بچه ها بیاید غذا حاضره(داد)
( ویو سر غذا)
هانا: بچه ها میاید یه روز بریم شهر بازی
ات: اره خوبه
جین: به هوسوک و لینا بگم بیان؟
ات و هانا: ارههههه.. لینا هم بیاد (لینا دوست دختر جیهوپ)
جین:(خنده)
-----------
_______
شرط
لایک: ۷
کامنت: ۶
۷.۱k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.