رمان: شیشه یخ زده💨
رمان: شیشه یخ زده💨
پارت ۶
کیان: من نمیتونم بین نفس و حنانه انتخاب کنم
کاوه: شت یعنی چی یکی و انتخاب کن ببین کیان خودت میدونی ترنم خیلی مودیه الان پیش هم بودید و گذاشت بغلش کنی شاید فردا حتی جواب تلفنت هم نده
کیان: میدونم میدونم ولی میگی چیکار کنم الان
کاوه: زنگ بزن ترنم فردا تولد امیر با دوستاش دعوتشون کن ویلا من و تو و امیر و کارن هم میریم چطوره؟
کیان: خوبه
#nafas
اومدم خونه با بچه ها یه خونه داشتیم که باهم بودیم چون خانواده ها دور بودن و ما دانشگاه میرفتیم
من: من اومدممممممم
آرشیدا:سلام بچه
رفتم جلو که گونم و بوسید
من: وای آرشیداااا
آرشیدا: چیشده
من: کیانو دیدم بغلم کرد
آرشیدا: خدایی
من: ارع
یکم بهم نگاه کردیم و یهو زدیم زیر خنده
همون لحظه گوشیم زنگ خورد از جیبم درآوردم
من: کیانه
دوباره خندیدم نمیدونم چرا ولی هعی میخندیدیم
آرشیدا: جواب بده بزار رو بلندگو
من: بله
کیان: خوبی
من: اره تو خوبی بله کار داشتی
کیان: منم خوبم اره خواستم بگم اخر هفته که فردا میشه با دوستات بیاید اینجایی که میگم تولد رفیقمه
دوباره خندمون گرفت و با صدای بلندی زدیم زیر خنده
کیان: چیز خنده داری گفتم؟
با صدایی که هنوز خنده توش موج میزد جواب دادم نه
کیان: خوبه میبینمت مراقب خودت باش
من: خدافض
پارت ۶
کیان: من نمیتونم بین نفس و حنانه انتخاب کنم
کاوه: شت یعنی چی یکی و انتخاب کن ببین کیان خودت میدونی ترنم خیلی مودیه الان پیش هم بودید و گذاشت بغلش کنی شاید فردا حتی جواب تلفنت هم نده
کیان: میدونم میدونم ولی میگی چیکار کنم الان
کاوه: زنگ بزن ترنم فردا تولد امیر با دوستاش دعوتشون کن ویلا من و تو و امیر و کارن هم میریم چطوره؟
کیان: خوبه
#nafas
اومدم خونه با بچه ها یه خونه داشتیم که باهم بودیم چون خانواده ها دور بودن و ما دانشگاه میرفتیم
من: من اومدممممممم
آرشیدا:سلام بچه
رفتم جلو که گونم و بوسید
من: وای آرشیداااا
آرشیدا: چیشده
من: کیانو دیدم بغلم کرد
آرشیدا: خدایی
من: ارع
یکم بهم نگاه کردیم و یهو زدیم زیر خنده
همون لحظه گوشیم زنگ خورد از جیبم درآوردم
من: کیانه
دوباره خندیدم نمیدونم چرا ولی هعی میخندیدیم
آرشیدا: جواب بده بزار رو بلندگو
من: بله
کیان: خوبی
من: اره تو خوبی بله کار داشتی
کیان: منم خوبم اره خواستم بگم اخر هفته که فردا میشه با دوستات بیاید اینجایی که میگم تولد رفیقمه
دوباره خندمون گرفت و با صدای بلندی زدیم زیر خنده
کیان: چیز خنده داری گفتم؟
با صدایی که هنوز خنده توش موج میزد جواب دادم نه
کیان: خوبه میبینمت مراقب خودت باش
من: خدافض
۲.۹k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.