Name of the novel your drunken eyes

Name of the novel: your drunken eyes
#part_5
رفتیم چمدونا رو اوردیم
توی فرودگاه بودیم که
لیا: من دستشویی دارم ا.ت(خابالو)
ا.ت: هوففف برو اونجاست منم ایجا منتظرم
لیا: نه من میترسم(کیوت)
ا.ت: باش راه بیوفت تا بریم
لیا: اوکی
رفتیم تو دستشویی
لیا رفت تو یکی از دستشویی ها منم منتظر بودم که بیاد بیرون
ا.ت: هوی خابت برد؟(به لیا)
لیا: تموم شد اخیششش
ا.ت: خیلی خوب بریم دیگه

داشتیم میرفتم که دوتا مردم گنده جلومونو گرفتن
هرکاری کردم که برم اونور ولی نتو نتوتم برم
ا.ت: اقا میشه بریم اونور(انگیلیسی)
مرد1: جون چه دختر زیبایی
لیا: چه گوهی خوردییی(داد)
مرد1: واو این یکی هم مال تو (روبه مرد2)
مرد2: اوکیه
لیا و ا.ت رو بیهوش کردن و بردن تو یکی از هتلا

ویو ا.ت
نمیدونم چی شد که چشام سیاهی رفت و دیگه هیچی یادم نیومد
چشامو باز کردم که دیدم روی یه تخت توی یه اتاق بزرگ لختم
لیا هم کنارم لخت بود فقط با لباس زیر بودیم
زدم به لیا که بلد شه
لیا: اینجا کجاست من کجام تو کجایی اصن من کیممم؟
ا.ت: فک کنم ما رو بیهوش کرده بودن
و الانم اینجاییم باید فرار کنیم
لیا: مرتیکه های ک....
ا.ت: اروم باش بابا
لیا: لباسامممممممممممم
ا.ت: خیلی زود فهمیدی(سرد)

یهو دوتا مردم اومدن تو اتاق
لیا و ا.ت: جیغغغغغغغغغغغغغ
مرد1: خودم لباسا رو درآوردم بعد الان جیغ میزن(اینگلسی)
لیا: تو فهمیدی؟
ا.ت: این یکیو نه
دیدم که مردا هی دارن بهمون نزدیک میشن..

ویو تهیونگ
من به بقیه گفتم
الانم همه اعصابشون تخمیه
جونگکوک: جرش میدم خودمممم
تهیونگ: اروم باش کوک
جونگکوک: چجوری اروم باش اخه ها؟(داد) الانم خواهرم نیستششش، ازم میخواین اروم باشم؟(داد، اعصبانیت)
شوگا: نمیتونم گوشیش رو ردیابی کنم فقط تنها یه شانس داریم
همه: چی؟؟
شوگا: نامجون یادته یه کوله پشیتی برای ا.ت روز تولدش گرفتی؟
نامجون: خب؟
شوگا: من همون موقع یه ردیاب گذاشتم تو قفلش
همه: دمت گرمممم......
دیدگاه ها (۲۲)

Name of the novel: your drunken eyes#part_9ا.ت: ت.. تو داری ...

Name of the novel: your drunken eyes#part_10شوگا: اههه لعنت ...

Name of the novel: your drunken eyes#part_4ویو ساعت 2:30 شب ...

Name of the novel: your drunken eyes#part_3ا.ت: عاییی سرمممخ...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط