پدربزرگ همیشه می گفت: «اگه می خوای غصه نخوری، به عقب
پدربزرگ همیشه میگفت: «اگه میخوای غصه نخوری، به عقب
برنگرد. چیزی که توی گذشته جا گذاشتی،
به درد فردات نمیخوره. میگفت هرکدوم
از ماها، گذشتهی کسی هستیم که سالها
قبل فراموشمون کرده.» اگه پدربزرگ زنده بود، دلم میخواست بهش
بگم که من هنوزم میرم به گذشته، هنوز
با گذشته قدم میزنم، هنوز با گذشته
میخندم، هنوز با گذشته گریه میکنم.
به پدربزرگ میگفتم دلم میخواد به
گذشته بگم که فراموشش نکردم...
برنگرد. چیزی که توی گذشته جا گذاشتی،
به درد فردات نمیخوره. میگفت هرکدوم
از ماها، گذشتهی کسی هستیم که سالها
قبل فراموشمون کرده.» اگه پدربزرگ زنده بود، دلم میخواست بهش
بگم که من هنوزم میرم به گذشته، هنوز
با گذشته قدم میزنم، هنوز با گذشته
میخندم، هنوز با گذشته گریه میکنم.
به پدربزرگ میگفتم دلم میخواد به
گذشته بگم که فراموشش نکردم...
۳.۹k
۰۶ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.