نگاه کن

نگاه کن
آن دور دست ها
یکی تنها به انتظار ایستاده
لبخندی عاشقانه
دستی برایش تکان بده
تا بشکند حصار سنگی تنهایی اش
دیدگاه ها (۱)

نمی دانستم دلتنگیتقلبم را مچاله می کندنمی دانستم و گرنهاز را...

در ذهن منیک زنِ معصوم نشسته است،ساده اما زیبا،بویِ سیب یا سب...

من یک زنماز جنس فروغ‌ها، پروین‌ها، آرتمیس‌ها، سد شکن‌ها ،از ...

سال که عوض می شودباید بگویم پارسال بود که دیدمت!باید بگویم س...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴⁶اروم خندیدم رفتم داخل..... . . . داشتم سا...

رمان فیک پارت 2جیسو : میرفتم باشگاه که یهو ی ماشین بی ام و س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط