𝕡𝕒𝕣𝕥:¹
𝕡𝕒𝕣𝕥:¹
°تهیونگ°
مثل همیشه از خواب بیدار شدم و با یونتانی که روم بود و پارس میکرد مواجه شدم:))
بلند شدم و یه دوش گرفتم و لباسامو عوض کردم از خونه زدم بیرون
رفتم به کافی شاپ مورد علاقم
انقدر اونجا رفتم که صاحبش بهم میگه برو بشین الان میارم:)))
هات چاکلتمو آورد گذاشت رو میز
میخواستم هات چاکلتمو بخورم که یه صدای زنونه بهم گفت :میشه اینجا بشینم؟
بهش نگاه کردم خدای من چقدر خوشگل و کیوته
تهیونگ: عاممم بله حتما بفرمایین
ا/ت:ممنون
یه کتاب از تو کیفش در آورد و شروع کرد به خوندن
گارسون:چی میل دارین خانم؟
ا/ت:یه هات چاکلت لطفا
گارسون: بله الان براتون میارم
و دوباره شروع کرد به خوندن کتابش
وقتی داشتم هات چاکلت میخوردم صاف تو چشماش نگاه میکردم(فرزندم انقدر تابلو؟)
کتاب و آورد پایین و بهم نگاه کرد هات چاکلت پرید تو گلوم و سرفه کردم
داشتم خفه میشدم میتونستم احساس کنم قرمز شدم
اومد جلو سه بار زد پشتم
ا/ت:خوبین؟
تهیونگ:اره بابا خوبم خوبم (تو گفتیو اونم باور کرد:// )
گارسون اومد و هات چاکلت و گذاشت رو میز
کتاب و گذاشت کنار و هات چاکلت و خورد و به منظره نگاه کرد
منم تا ته هات چاکلت و خوردم
میخواستم برم که یه غول تشن اومد تو و جلوی دختره وایساد
مرده:آهای تو فسقلی پولاتو رد کن بیاد
ا/ت: آخه اسکول تو این وقت روز جلوی این همه آدم موقع دزدی کردنه؟
مرده :ساکت شو ببینم
چاقوشو در آورد گذاشت زیر گلوش
تهیونگ :مرتیکه خیکی داری چه غلطی میکنی بهتره گورتو از اینجا گم کنی تا نزدم تیکه تیکت نکردم ( ته ته غیرتی میشود)
مرده : برو بابا جوجه تو بیا برو تو کوچه (بیشعور با بچم درست صحبت کن)
دیگه عصبی شدم حمله کردم سمتش و تا میتونستم زدمش (ببر خشمگین وارد میشود)
°ا/ت°
پشمام این الان برای من غیرتی شد ؟
خدای من چه جنتلمنیه
داشت یاروعه رو میکشت
ا/ت:آقا ولش کنید اون یه غلطی کرد شما به بزرگی خودتون ببخشید الان میکشیش میره گوشه زندانااااا
همین بهش گفتم از یاروعه دست کشید و از روش بلند شد
مرده از فرصت استفاده کرد و فرار کرد
ا/ت:ممنون
تهیونگ:برای چی؟
ا/ت:خب شما جونمو نجات دادین
تهیونگ:عاااا کاری نکردم راستی اسم این بانوی زیبا که جلوم ایستاده چیه؟
از خجالت سرمو بردم پایین
ا/ت:اسم من ا/ته. پارک ا/ت و این آقای جنتلمن اسمشون چیه؟
تهیونگ:اسم من تهیونگه. کیم تهیونگ
از دیدنت خوشوقتم ا/ت
ا/ت:منم همینطور
باهم دست دادیم.....
°تهیونگ°
مثل همیشه از خواب بیدار شدم و با یونتانی که روم بود و پارس میکرد مواجه شدم:))
بلند شدم و یه دوش گرفتم و لباسامو عوض کردم از خونه زدم بیرون
رفتم به کافی شاپ مورد علاقم
انقدر اونجا رفتم که صاحبش بهم میگه برو بشین الان میارم:)))
هات چاکلتمو آورد گذاشت رو میز
میخواستم هات چاکلتمو بخورم که یه صدای زنونه بهم گفت :میشه اینجا بشینم؟
بهش نگاه کردم خدای من چقدر خوشگل و کیوته
تهیونگ: عاممم بله حتما بفرمایین
ا/ت:ممنون
یه کتاب از تو کیفش در آورد و شروع کرد به خوندن
گارسون:چی میل دارین خانم؟
ا/ت:یه هات چاکلت لطفا
گارسون: بله الان براتون میارم
و دوباره شروع کرد به خوندن کتابش
وقتی داشتم هات چاکلت میخوردم صاف تو چشماش نگاه میکردم(فرزندم انقدر تابلو؟)
کتاب و آورد پایین و بهم نگاه کرد هات چاکلت پرید تو گلوم و سرفه کردم
داشتم خفه میشدم میتونستم احساس کنم قرمز شدم
اومد جلو سه بار زد پشتم
ا/ت:خوبین؟
تهیونگ:اره بابا خوبم خوبم (تو گفتیو اونم باور کرد:// )
گارسون اومد و هات چاکلت و گذاشت رو میز
کتاب و گذاشت کنار و هات چاکلت و خورد و به منظره نگاه کرد
منم تا ته هات چاکلت و خوردم
میخواستم برم که یه غول تشن اومد تو و جلوی دختره وایساد
مرده:آهای تو فسقلی پولاتو رد کن بیاد
ا/ت: آخه اسکول تو این وقت روز جلوی این همه آدم موقع دزدی کردنه؟
مرده :ساکت شو ببینم
چاقوشو در آورد گذاشت زیر گلوش
تهیونگ :مرتیکه خیکی داری چه غلطی میکنی بهتره گورتو از اینجا گم کنی تا نزدم تیکه تیکت نکردم ( ته ته غیرتی میشود)
مرده : برو بابا جوجه تو بیا برو تو کوچه (بیشعور با بچم درست صحبت کن)
دیگه عصبی شدم حمله کردم سمتش و تا میتونستم زدمش (ببر خشمگین وارد میشود)
°ا/ت°
پشمام این الان برای من غیرتی شد ؟
خدای من چه جنتلمنیه
داشت یاروعه رو میکشت
ا/ت:آقا ولش کنید اون یه غلطی کرد شما به بزرگی خودتون ببخشید الان میکشیش میره گوشه زندانااااا
همین بهش گفتم از یاروعه دست کشید و از روش بلند شد
مرده از فرصت استفاده کرد و فرار کرد
ا/ت:ممنون
تهیونگ:برای چی؟
ا/ت:خب شما جونمو نجات دادین
تهیونگ:عاااا کاری نکردم راستی اسم این بانوی زیبا که جلوم ایستاده چیه؟
از خجالت سرمو بردم پایین
ا/ت:اسم من ا/ته. پارک ا/ت و این آقای جنتلمن اسمشون چیه؟
تهیونگ:اسم من تهیونگه. کیم تهیونگ
از دیدنت خوشوقتم ا/ت
ا/ت:منم همینطور
باهم دست دادیم.....
۱۴.۶k
۱۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.