بلک رز part 10
" زمان حال "
جنی : خب این که فقط یه تحدید ساده از طرف یه پسر جذاب و قلدور بوده
فکر نمیکنم چیز خاصی باشه که بخوایی بخاطرش از کس متنفر شی
رزی : نه جنی صبر کن بقیشو واست بگم ...
جنی : خب بگو
رزی : عیششش مگه تو میزاری
جنی: خب بنال دیگه دختر
گلومو با چند تا سرفه کوتاه صاف کردم .
رزی : درست روز بعدش ...
" فلش بک "
بعد از کلی ورزش به سمت ساختمون مدرسه حرکت کردیم و وارد رختکن شدیم
تقریبا همه لباسهاشو نو عوض کرده بودن و رفته بودن
و فقط منو لیسا تویه رختکن مونده بودیم
رزی: لالیسا من برم یه دوش بگیرم آخه بعد مدرسه خونه نمیرم
لیسا : حله ، فقط کجا میخوای بری هاااا ؟!
رزی : دیت
لبو لوچه لیسا آویزون شد
لیسا: هییی الان من غریبه شدم بدون اینکه به من بگی میری این ور اون ور سر قرار
خیلی بی معرفتی دختر
رزی : یاااا لالیسا میخواستم بهت بگم ولی یادم رفت
لیسا: خب الان بگو ، با کدوم بدبختی میخوای بری سر قرار
رزی: فلیکس
لیسا : اون که یه الف بچه سسس
رزی : یااا اون تنها پسر خالمه که بعد از سال ها پیداش کردم ، فقط میخواهیم بریم باهم یه قهوه کوفت کنیم
و یکم گپ بزنیم
لیسا : همین قهوه هاس که به تخت خواب ختم میشه
رزی : نمیشه نترس ما بهم چشم نداریم
لیسا : حالا من بهت هشدار دادم رزی
از جاش بلند شد ...
لیسا : من میرم توام بهتره دوش بگیری زود تر فقط ...
رزی : فقط چی ؟!
لیسا : حامله نشو
جیغ زدم لالیسا مانوباننننننننننن
حوله ای که دستم بود رو سمتش پرت کردم که پا به فرار گذاشت
و از رختکن بیرون رفت
سرمو با تأسف تکون دادم
بعد از رفتن لیسا آروم آروم لباسمو درآوردم و تویه کمد گذاشتم
و در کمد رو بدونه اینکه ببندم رویه هم گذاشتم
سمت حموم رفتم و یه دوش ده دقیقه ای گرفتم.
حوله رو دور خودم پیچوندم و از حموم بیرون اومدم و سمت کمد رفتم
با تعجب به کمد نگاه کردم
درش تا آخر باز بود و وسایلم بیرون ریخته بود
یه لرزه بدی به جونم افتاد ...
رزی : نکنه اینجا روحی چیزی داره
آروم آروم سمت کمد رفتم و توشو چک کرد کمی اطرافمو نگاه کردم
بعد از ندیدن چیز خاصی نفس عمیقی کشیدم و لباسمو بیرون آوردم
شروع کردم به پوشیدن لباسم و دنبال لباس زیرم گشتم
ابروهامو بالا رفت ...
رزی : واسااااا ببینمم ، سوتینم کوشششش ؟!!!!!
کل کمد رو زیر و رو کردم ولی پیداش نکردم
کیفمو کلافه برداشتم و گشتم ...
رزی : نه نه نه ، الان نیابد این اتفاق بیفتههه ، میدونم کار کیه ....
کلافه کیفو زمین کوبیدم
رزی : کیم تهیونگ عوضی
تهیونگ: دنبال چیزی میگردی ؟
جنی : خب این که فقط یه تحدید ساده از طرف یه پسر جذاب و قلدور بوده
فکر نمیکنم چیز خاصی باشه که بخوایی بخاطرش از کس متنفر شی
رزی : نه جنی صبر کن بقیشو واست بگم ...
جنی : خب بگو
رزی : عیششش مگه تو میزاری
جنی: خب بنال دیگه دختر
گلومو با چند تا سرفه کوتاه صاف کردم .
رزی : درست روز بعدش ...
" فلش بک "
بعد از کلی ورزش به سمت ساختمون مدرسه حرکت کردیم و وارد رختکن شدیم
تقریبا همه لباسهاشو نو عوض کرده بودن و رفته بودن
و فقط منو لیسا تویه رختکن مونده بودیم
رزی: لالیسا من برم یه دوش بگیرم آخه بعد مدرسه خونه نمیرم
لیسا : حله ، فقط کجا میخوای بری هاااا ؟!
رزی : دیت
لبو لوچه لیسا آویزون شد
لیسا: هییی الان من غریبه شدم بدون اینکه به من بگی میری این ور اون ور سر قرار
خیلی بی معرفتی دختر
رزی : یاااا لالیسا میخواستم بهت بگم ولی یادم رفت
لیسا: خب الان بگو ، با کدوم بدبختی میخوای بری سر قرار
رزی: فلیکس
لیسا : اون که یه الف بچه سسس
رزی : یااا اون تنها پسر خالمه که بعد از سال ها پیداش کردم ، فقط میخواهیم بریم باهم یه قهوه کوفت کنیم
و یکم گپ بزنیم
لیسا : همین قهوه هاس که به تخت خواب ختم میشه
رزی : نمیشه نترس ما بهم چشم نداریم
لیسا : حالا من بهت هشدار دادم رزی
از جاش بلند شد ...
لیسا : من میرم توام بهتره دوش بگیری زود تر فقط ...
رزی : فقط چی ؟!
لیسا : حامله نشو
جیغ زدم لالیسا مانوباننننننننننن
حوله ای که دستم بود رو سمتش پرت کردم که پا به فرار گذاشت
و از رختکن بیرون رفت
سرمو با تأسف تکون دادم
بعد از رفتن لیسا آروم آروم لباسمو درآوردم و تویه کمد گذاشتم
و در کمد رو بدونه اینکه ببندم رویه هم گذاشتم
سمت حموم رفتم و یه دوش ده دقیقه ای گرفتم.
حوله رو دور خودم پیچوندم و از حموم بیرون اومدم و سمت کمد رفتم
با تعجب به کمد نگاه کردم
درش تا آخر باز بود و وسایلم بیرون ریخته بود
یه لرزه بدی به جونم افتاد ...
رزی : نکنه اینجا روحی چیزی داره
آروم آروم سمت کمد رفتم و توشو چک کرد کمی اطرافمو نگاه کردم
بعد از ندیدن چیز خاصی نفس عمیقی کشیدم و لباسمو بیرون آوردم
شروع کردم به پوشیدن لباسم و دنبال لباس زیرم گشتم
ابروهامو بالا رفت ...
رزی : واسااااا ببینمم ، سوتینم کوشششش ؟!!!!!
کل کمد رو زیر و رو کردم ولی پیداش نکردم
کیفمو کلافه برداشتم و گشتم ...
رزی : نه نه نه ، الان نیابد این اتفاق بیفتههه ، میدونم کار کیه ....
کلافه کیفو زمین کوبیدم
رزی : کیم تهیونگ عوضی
تهیونگ: دنبال چیزی میگردی ؟
۲.۴k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.