رُز زخمی من
#رُز_زخمی_من
Part 2
ویو جونگکوک
صبح از خواب پاشدم رفتم یه استایل مشکی زدم موهامو روبه بالا حالت دادم
و ادکلن تلخ و تندمو زدم داشتم از پله پایین میرفتم که با صدای لیندا برگشتم
لیندا: جونگکوک
کوک: بله
لیندا: میخواستم باهات راجب طلاقمون حرف بزنیم
کوک: خب بیابریم بشینیم(سرد)
-رفتن-
لیندا: جونگکوک تو میدونی که من خانواده ای ندار
کوک: خب
لیندا: اگه میشه..
یه خونه کوچیک برام بگیری بعدا بهت پولشو میدم قول میدم
کوک: همین
لیندا: ا.. اره
کوک: نمیشه
لیندا: ولی... چ..چرا
کوک: نمیشه چون تو اینجا می مونی
لیندا: ولی تو راحت نیستی
کوک: بیخیال اینا من دیرم شده باید برم
لیندا: باشه
ویو ات
بعد از تمرین دنس برگشتم خونه
داشتم از پله ها بالا میرفتم که با کشیده شدن دستم
روی هوا معلق موندم
که گفتم
شوگا ولم کن
نکته(شوگا داداش اته که از زن قبلی ناپدری اته و اینکه ناپدری ات عموش هس)
شوگا: تا این وقت شب کجا بودی خوشگله
ا.ت: هی خستم دست از سرم بردار
شوگا: پس تا اتاقت میرسونمت
ویو ات
رفتم توی اتاقم ـ
Part 2
ویو جونگکوک
صبح از خواب پاشدم رفتم یه استایل مشکی زدم موهامو روبه بالا حالت دادم
و ادکلن تلخ و تندمو زدم داشتم از پله پایین میرفتم که با صدای لیندا برگشتم
لیندا: جونگکوک
کوک: بله
لیندا: میخواستم باهات راجب طلاقمون حرف بزنیم
کوک: خب بیابریم بشینیم(سرد)
-رفتن-
لیندا: جونگکوک تو میدونی که من خانواده ای ندار
کوک: خب
لیندا: اگه میشه..
یه خونه کوچیک برام بگیری بعدا بهت پولشو میدم قول میدم
کوک: همین
لیندا: ا.. اره
کوک: نمیشه
لیندا: ولی... چ..چرا
کوک: نمیشه چون تو اینجا می مونی
لیندا: ولی تو راحت نیستی
کوک: بیخیال اینا من دیرم شده باید برم
لیندا: باشه
ویو ات
بعد از تمرین دنس برگشتم خونه
داشتم از پله ها بالا میرفتم که با کشیده شدن دستم
روی هوا معلق موندم
که گفتم
شوگا ولم کن
نکته(شوگا داداش اته که از زن قبلی ناپدری اته و اینکه ناپدری ات عموش هس)
شوگا: تا این وقت شب کجا بودی خوشگله
ا.ت: هی خستم دست از سرم بردار
شوگا: پس تا اتاقت میرسونمت
ویو ات
رفتم توی اتاقم ـ
۳۸۵
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.