ازدواج سوری پارت 9
ازدواج سوری پارت 9
ویو تهیونگ
کسی جز کانگ نبود (اکس هیونا،کانگ تهیونگ کلاس چهارم دوست بودن اما بخاطر یه اتفاقی رابطشون خراب شد)
ـ اوووو ببین کی اینجاست
کانگ ـ رفیق قدیمی اینحاست
ـ از اونجای که پرونده ی شرکتتو خوندم بدهی بالا اوردی وعضت خرابه
کانگ ـ بخاطر یه مشکل کوچیک اینجوری شد
ـ فوضولیم گل کرد که بدونم اون مشکل چیه
کانگ ـ حالا اینا رو بیخیال هیونا کجاس؟
ـ تو اکسشی تو باید بدونی کجان نه من، عااا نکنه دوباره عشقت بهش برگشته؟ یا شاید باهم تیمین؟
کانگ ـ *خنده ی شیطانی * وااای هنوزم فکرت مثل قدیماس، یه خورده بزرگ شو مرد ناسلامتی 600 سالته
ـ خوبه که میدونی گرگم
کانگ ـ از نیانگ چه خبر؟ شنیدم با داداش ناتنیم دوسته صمیمین
ـ اسم دختر منو به زبون کثیفت نیار
کانگ ـ اووو اروم باش
ـ درس مثل بچه ی ادم بگو چی میخوای؟
کانگ ـ 100میلیون دلار ون
تا اینو گفت فهمیدم تو قمار بالا اورده
ـ این همه پول تو قمار باختی؟*پوزخند*
کانگ ـ تو از کجا میدونی که باختم؟
ـ تو همیشه کارات تابلوعه از همون بچگی هم بدرد کارای شرکت نمیخوردی*پوزخند*
کانگ ـ بگو از کجا فهمیدی؟*با داد*
جوری داد زد که صدا از شیشه ی اتاق جلسه زد بیرون همه یهو سر جاشون خشک شد و داشتن نگای ما میکردن یه فکر به سرم زد که برم رو مخش
ـ یه خورده از اون عقل کوچیکت کمک بگیر، وقتی که مامانت تو با همش زیر یکی باشه بچشم صد درصد مثل مامانش میشه
کانگ انگار بغض داشت خفش میکرد اما جلوی خودشو میگرفت
کانگ ـ اگه نمیخواستی با کسی شریک شی از همون اول میگفتی که نخوام پول بنزین بدم
کانگ رفت یه خورده بهش شک کردم به یکی گفتم یواشکی زیر نظرش بگیره تا ساعت ناهار بود همون موقع هم نیانگ تعطیل میشد زنگ ات زدم که بدونم رفته دنبالش یا نه جواب داد
ـ الو لیدی؟
ات ـ جون لیدی؟
ـ رفتی دنبال نیانگ یا خودم برم؟
ات ـ یه لحظه گوشی دستت..
ـ اوکی
دیدم یه صدای های از پشت گوشیش میاد
"اون صدا"
+جون هرکسی که دوس داری کار اون نداشته باش
ات ـ میشه شات اپ کنی؟
ـ ات...؟
ات ـ خب کجا بودیم؟
ـ میگم رفتی دنبال نیانگ یا نه؟
ات ـ نه نرفتم میتونی بری دنبالش؟
ـ اره میرم فقط اون صدای کیه؟
ات ـ خب خاله بک چو بهم یه کار سپرد الانم درگیر اونم
ته ـ اها اوکی باشه پس بوس بای
ـ بوس
گوشو قطع کردم
ویو تهیونگ
کسی جز کانگ نبود (اکس هیونا،کانگ تهیونگ کلاس چهارم دوست بودن اما بخاطر یه اتفاقی رابطشون خراب شد)
ـ اوووو ببین کی اینجاست
کانگ ـ رفیق قدیمی اینحاست
ـ از اونجای که پرونده ی شرکتتو خوندم بدهی بالا اوردی وعضت خرابه
کانگ ـ بخاطر یه مشکل کوچیک اینجوری شد
ـ فوضولیم گل کرد که بدونم اون مشکل چیه
کانگ ـ حالا اینا رو بیخیال هیونا کجاس؟
ـ تو اکسشی تو باید بدونی کجان نه من، عااا نکنه دوباره عشقت بهش برگشته؟ یا شاید باهم تیمین؟
کانگ ـ *خنده ی شیطانی * وااای هنوزم فکرت مثل قدیماس، یه خورده بزرگ شو مرد ناسلامتی 600 سالته
ـ خوبه که میدونی گرگم
کانگ ـ از نیانگ چه خبر؟ شنیدم با داداش ناتنیم دوسته صمیمین
ـ اسم دختر منو به زبون کثیفت نیار
کانگ ـ اووو اروم باش
ـ درس مثل بچه ی ادم بگو چی میخوای؟
کانگ ـ 100میلیون دلار ون
تا اینو گفت فهمیدم تو قمار بالا اورده
ـ این همه پول تو قمار باختی؟*پوزخند*
کانگ ـ تو از کجا میدونی که باختم؟
ـ تو همیشه کارات تابلوعه از همون بچگی هم بدرد کارای شرکت نمیخوردی*پوزخند*
کانگ ـ بگو از کجا فهمیدی؟*با داد*
جوری داد زد که صدا از شیشه ی اتاق جلسه زد بیرون همه یهو سر جاشون خشک شد و داشتن نگای ما میکردن یه فکر به سرم زد که برم رو مخش
ـ یه خورده از اون عقل کوچیکت کمک بگیر، وقتی که مامانت تو با همش زیر یکی باشه بچشم صد درصد مثل مامانش میشه
کانگ انگار بغض داشت خفش میکرد اما جلوی خودشو میگرفت
کانگ ـ اگه نمیخواستی با کسی شریک شی از همون اول میگفتی که نخوام پول بنزین بدم
کانگ رفت یه خورده بهش شک کردم به یکی گفتم یواشکی زیر نظرش بگیره تا ساعت ناهار بود همون موقع هم نیانگ تعطیل میشد زنگ ات زدم که بدونم رفته دنبالش یا نه جواب داد
ـ الو لیدی؟
ات ـ جون لیدی؟
ـ رفتی دنبال نیانگ یا خودم برم؟
ات ـ یه لحظه گوشی دستت..
ـ اوکی
دیدم یه صدای های از پشت گوشیش میاد
"اون صدا"
+جون هرکسی که دوس داری کار اون نداشته باش
ات ـ میشه شات اپ کنی؟
ـ ات...؟
ات ـ خب کجا بودیم؟
ـ میگم رفتی دنبال نیانگ یا نه؟
ات ـ نه نرفتم میتونی بری دنبالش؟
ـ اره میرم فقط اون صدای کیه؟
ات ـ خب خاله بک چو بهم یه کار سپرد الانم درگیر اونم
ته ـ اها اوکی باشه پس بوس بای
ـ بوس
گوشو قطع کردم
۸.۳k
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.