ازدواج سوری ادامه ی پارت 8
ازدواج سوری ادامه ی پارت 8
کانیا ـ چشم اقای کیم
کانیا از اتاق رفت بیرون و با پرونده ها اومد و شروع کردم به برسی یه خورده دلم نسکافه کشید خودم با پای خودم رفتم تو ابدار خونه گذاشتم اب جوش بیاد منتظر موندم به جایی خیره سدم که با ات رامن درست کردیم دوتا از بچه های شرکت هم اومدن کنارمون یادم به خاطراتمون افتاد
یاد روزی که سر همون میز ات باهام قهر بود و دستاشو قفل کردم بوسیدمش
یاد اولین شبی که باهاش خرابکاری کردم
یاد اولین دعوامون که سرش داد زدم
یاد اون روزی که تا دیر وقت سرکار بودم دیدم پشت در خوابش برده
یاد روزی که خبر حاملگیشو بهم داد
یاد روزی که توواتاق پرو بهش اعتراف کردم که دوسش دارم
و...
ویو ات
تا ساعتای ده خودمو سرگرم کردم که خاله بک جو بهم یه کار سپرد منم اماده شدمو رفتم بیرون کاری که بهم سپردو انجام میدادم
ویو تهیونگ
ساعت ده بود ملاقات با شریک جدید
که کانیا اومد داخل اتاق
کاینا ـ اقای کیم شریک جدیدتون تو اتاق جلسه منتظر شما هستن
ـ اوکی باشه
با لیوان نسکافم رفتم سمت اتاق جلسه یه خورده خودمو مرتب کردم با لبخند رفتم داخل اون کسی جز.....
کانیا ـ چشم اقای کیم
کانیا از اتاق رفت بیرون و با پرونده ها اومد و شروع کردم به برسی یه خورده دلم نسکافه کشید خودم با پای خودم رفتم تو ابدار خونه گذاشتم اب جوش بیاد منتظر موندم به جایی خیره سدم که با ات رامن درست کردیم دوتا از بچه های شرکت هم اومدن کنارمون یادم به خاطراتمون افتاد
یاد روزی که سر همون میز ات باهام قهر بود و دستاشو قفل کردم بوسیدمش
یاد اولین شبی که باهاش خرابکاری کردم
یاد اولین دعوامون که سرش داد زدم
یاد اون روزی که تا دیر وقت سرکار بودم دیدم پشت در خوابش برده
یاد روزی که خبر حاملگیشو بهم داد
یاد روزی که توواتاق پرو بهش اعتراف کردم که دوسش دارم
و...
ویو ات
تا ساعتای ده خودمو سرگرم کردم که خاله بک جو بهم یه کار سپرد منم اماده شدمو رفتم بیرون کاری که بهم سپردو انجام میدادم
ویو تهیونگ
ساعت ده بود ملاقات با شریک جدید
که کانیا اومد داخل اتاق
کاینا ـ اقای کیم شریک جدیدتون تو اتاق جلسه منتظر شما هستن
ـ اوکی باشه
با لیوان نسکافم رفتم سمت اتاق جلسه یه خورده خودمو مرتب کردم با لبخند رفتم داخل اون کسی جز.....
۸.۴k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.