سفر بی پایان part 1

سفر بی پایان part 1
ا/ت ویو
روز اول مدرسه است خیلی هیجان دارم دخترا رو بیینم مخصوصا سولی دوس دارم محکم بغلش کنم خفه شه (آرام باش 🤣💔)

کوک ویو روز اول مدرسه است کی حال داره نیمه پر لیوان و ببین حداقل یکم قلدری میکنم و حال میکنم و اعضا هم میبینم
ا/ت ویو
داشتم می رفتم مدرسه دیر شده بود پس می دوییدم که ت راه پله یه پسره خورد به منو افتادم پسره اصلا براش مهم نبود حتا یه ببخشید نگفت و رفت منم سریع بلند شدم و رفتم رفتم داخل کلاس سلام کردم و تعظیم کردم و معذرت خواهی کردم که دیر امدم و به دخترا دست تکون دادم چون دیر امده بودم دخترا نشسته بودن کنار هم و استاد گفت خودمو معرفی کنم و یه استاد گفت کوک تو ام بیا خودت و معرفی کنم چشمم خورد بهش اون همون پسر بی ادب بود اه چه شانسی اول اون پسره خودش و معرفی کرد و بعد من
پرسیدم کجا بشینم و همه جا جز کناره اون پسره پر بود استاد گفت بشین پیش کوک فشار چیه دارم میرقصم
کوک ویو
دیرم شده بود داشتم با تمام سرعت میرفتم داخل کلاس که یه دختره خورد به بی ادب جرا معذرت خواهی نکرد حتما جدیده منو نمیشناسه
رفتم داخل کلاس که اون دختره هم امد استاد گفت خودتون و معرفی کنید من زودتر خودمو معرفی کردم و یک نیمکت کاملا خالی بود استاد گفت برو اونجا همه پسرا نشسته بودن اه حیف شد مینواستم کنار تهیونگ بشینم یه دفعه استاد گفت ا/ت کنار من بشینه اههههه اینم شانسهه

بچه ها فیک اولمه اگه بده به روم نیارید موافقین پارت دو رو بزارم¿