black flower(p,162)
black flower(p,162)
م/ج: اوم تهیونگا ممنونم.... خیلی خوب شده
تهیونگ: اوه خواهش می کنم مامان
جونگ کوک سرش رو با ناباوری تکون داد.
این خیلی عجیب و غیر قابل باور بود اما مامانش و تهیونگ خیلی خوب با هم کنار اومده بودند و سر به سر شیومین می ذاشتند....
شیومین بینیش رو چین انداخت و دستاش که محکم مشت شده بودند رو باز کرد.
لعنت بهش.....
حق داشت که از تهیونگ خوشش نمی اومد.
اون پسره ی به فاک رفته مسخرش کرده بود....
بهتر بود تهیونگ و اون پیرزن لعنتی رو خفه کنه و زودتر از اینجا می رفت.
شیومین: جونگ کوکا من با ماشین خودم نیومدم.... می تونی برسونیم...
شیومین:خونه ی هیونگ؟
به جونگکوک دروغ گفت .
ماشینش گوشه همین ساختمون پارک بود و سوئیچش توی جیبش اما میخواست با جونگکوک تنها باشه و یکم باهاش وقت بگذرونه شاید میتونست توجهش رو به خودش جلب کنه و وادارش کنه قید تهیونگ رو بزنه...
م/ج: لازم نیست منم دارم میرم سر راهم میرسونمت.
قبل اینکه جونگ کوک بتونه حرفی بزنه خانم جئون جوابش رو داد.
شیومین: اما فکر نکنم مسیرمون بهم بخوره.
م/ج: نگران نباش مینسوکا میرسونیمت.... راننده کیم ماشین رو روشن کن.
خانم جئون گفت و راننده کیم کوتاه سرش رو خم کرد.
راننده کیم: بله خانم.....
م/ج: اوم تهیونگا ممنونم.... خیلی خوب شده
تهیونگ: اوه خواهش می کنم مامان
جونگ کوک سرش رو با ناباوری تکون داد.
این خیلی عجیب و غیر قابل باور بود اما مامانش و تهیونگ خیلی خوب با هم کنار اومده بودند و سر به سر شیومین می ذاشتند....
شیومین بینیش رو چین انداخت و دستاش که محکم مشت شده بودند رو باز کرد.
لعنت بهش.....
حق داشت که از تهیونگ خوشش نمی اومد.
اون پسره ی به فاک رفته مسخرش کرده بود....
بهتر بود تهیونگ و اون پیرزن لعنتی رو خفه کنه و زودتر از اینجا می رفت.
شیومین: جونگ کوکا من با ماشین خودم نیومدم.... می تونی برسونیم...
شیومین:خونه ی هیونگ؟
به جونگکوک دروغ گفت .
ماشینش گوشه همین ساختمون پارک بود و سوئیچش توی جیبش اما میخواست با جونگکوک تنها باشه و یکم باهاش وقت بگذرونه شاید میتونست توجهش رو به خودش جلب کنه و وادارش کنه قید تهیونگ رو بزنه...
م/ج: لازم نیست منم دارم میرم سر راهم میرسونمت.
قبل اینکه جونگ کوک بتونه حرفی بزنه خانم جئون جوابش رو داد.
شیومین: اما فکر نکنم مسیرمون بهم بخوره.
م/ج: نگران نباش مینسوکا میرسونیمت.... راننده کیم ماشین رو روشن کن.
خانم جئون گفت و راننده کیم کوتاه سرش رو خم کرد.
راننده کیم: بله خانم.....
- ۷.۲k
- ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط