black flower(p,160)
black flower(p,160)
برای خودش هم بهتر بود از شر اون همه غذا و کیمچیی که مامانش تو یخچالش جا داده و هر هفته مجبور بود بیشتر شو راهی سطل زباله کنه خلاص بشه....
تهیونگ: خانم جئون لازم نیست زحمت.....
خانم جئون لبخندی روی لباش نشوند و حرف پسر کنارش رو قطع کرد.
م/ج: هیس.... تهیونگا اگه قبولشون نکنی واقعا ناراحت میشم.... در ضمن خانم جئون خیلی رسمیه چطوره مامان صدام کنی؟ نظرت چیه؟
شیومین دهن باز از تعجبش و بست.
قبول داشت که اون پسر گذشته ی ناراحت کننده ای داشت اما این که خانم جئون به پسری که هنوز یه ساعت از ملاقاتشون نگذشته بود.
اجازه داده بود مامان صداش کنه واقعا عجیب نبود؟
این پیر زن همون کسی نبود که همیشه بهش چشم غره می رفت و چپ چپ نگاهش میکرد چطور اینقدر با این امگا مهربون بود و رفتار خوبی داشت؟..
پس این پیر زن از همین حالا موضعش رو انتخاب کرده بود....
حداقل هنوز آقای جئون پشتش بود و ازش حمایت می کرد....
تهیونگ: بله مامان خیلی ممنون...
تهیونگ با یه لبخند شیرین گفت.
برخلاف جئون جونگ کوک که ازش متنفر بود و اینو نشون می داد..... مادرش واقعا رفتار دوستانه ای داشت.....
تهیونگ که از مادر جونگکوک خوشش اومده بود.
شیومین با حرص چشمای آبیش رو ریز کرد .
مهم نبود که تهیونگ و مادر جونگ کوک بهم نزدیک شده بودند.... تسلیم نمی شد و عشقش رو به همین راحتی به اون امگای دزد نمی باخت...
شیومین پسر دوم خانواده ی کیم بود....(بچه ها فامیلی شیومین هم کیمه ولی با تهیونگ نسبتی نداره)
برای خودش هم بهتر بود از شر اون همه غذا و کیمچیی که مامانش تو یخچالش جا داده و هر هفته مجبور بود بیشتر شو راهی سطل زباله کنه خلاص بشه....
تهیونگ: خانم جئون لازم نیست زحمت.....
خانم جئون لبخندی روی لباش نشوند و حرف پسر کنارش رو قطع کرد.
م/ج: هیس.... تهیونگا اگه قبولشون نکنی واقعا ناراحت میشم.... در ضمن خانم جئون خیلی رسمیه چطوره مامان صدام کنی؟ نظرت چیه؟
شیومین دهن باز از تعجبش و بست.
قبول داشت که اون پسر گذشته ی ناراحت کننده ای داشت اما این که خانم جئون به پسری که هنوز یه ساعت از ملاقاتشون نگذشته بود.
اجازه داده بود مامان صداش کنه واقعا عجیب نبود؟
این پیر زن همون کسی نبود که همیشه بهش چشم غره می رفت و چپ چپ نگاهش میکرد چطور اینقدر با این امگا مهربون بود و رفتار خوبی داشت؟..
پس این پیر زن از همین حالا موضعش رو انتخاب کرده بود....
حداقل هنوز آقای جئون پشتش بود و ازش حمایت می کرد....
تهیونگ: بله مامان خیلی ممنون...
تهیونگ با یه لبخند شیرین گفت.
برخلاف جئون جونگ کوک که ازش متنفر بود و اینو نشون می داد..... مادرش واقعا رفتار دوستانه ای داشت.....
تهیونگ که از مادر جونگکوک خوشش اومده بود.
شیومین با حرص چشمای آبیش رو ریز کرد .
مهم نبود که تهیونگ و مادر جونگ کوک بهم نزدیک شده بودند.... تسلیم نمی شد و عشقش رو به همین راحتی به اون امگای دزد نمی باخت...
شیومین پسر دوم خانواده ی کیم بود....(بچه ها فامیلی شیومین هم کیمه ولی با تهیونگ نسبتی نداره)
- ۶.۷k
- ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط