پارت 19
پارت 19
دیدم یه ذوجه دیگه همونجوری نشستن و گفت خب اونو دیدم منم دلم خواست چی میشه همینجوری بشینی راستشو بخواین منم از وضعیتم راضی بودم و چیزی نگفتم اروم با دستشو کمرمو میمالید یه حسه خیلی خوبی داشتم یه گرمای عجیبی رو توی تنم احساس میکردم تنم شل شده بود لباسشو چنگ زدم و گفتم ارمان نکن اروم سرشو برد کناره گوشم و گفت اذیت میشی گفتم نکن خواهش میکنم گفت چشم دستشو کشید و گفت اما حق نداری از رو پام بلند شی گفتم باشه پسره پررو خندید و گفت همینه که هست 😂یهو دیدم گارسون داره میاد سریع خواستم از رو پاش بلند شم که منو گرفت و نذاشت تکون بخورم عه ولم کن زشته بخدا آرمان ول کن نچ بشین سره جات گفتم عه دیگه تکون نخوردم اما از خجالت اب شدم جلوی گارسونه غذا هارو گذاشت و بعدش رفت گفتم الان ولم کن غذامو بخورم گفت نچ بشین خودم بهت میدم جاااانم؟ مگه من بچه اخه ولم کن آراماااان... قاشقو پر کرد و گذاشت تو دهنم به زور خوردمش و گفتم بزار خودم بخورم گفت نچ خانوم خوشگله نصفه غذا رو به زور به خوردم داد و بعدش با یه دعوای حسابی از رو پاش بلند شدم که اونم فقط میخندید گفتم ابرتو میبنم اگه ولم نکنی والا 😂انگار من عروسکشم خودشم شروعپکرد به خوردن و منم بقیشو خوردم تموم که شد گفت برگرد سره جات ببینم گفتم عمراااا گوشیمو برداشتم رو رفتم تو اینستا و خودمو مشغول کردم که بهش نگاه نکنم یهو چشمم افتاد به پسته بازیگره ترکه مورده علاقم (اونو سعید یاران) وای این پسره چه خوشتیپه 😍یهو گفت کدوم ببینم نشونش دادم و گفتم این نگاهش کن چقدر خوشتیپه بهش نگاه کرد و گفت اها خوبه گفتم اخ کاش من جای دوست دخترش بودم یهو تیز نگاهم کرد و گفت چی گفتی؟ گفتم هیچی اروم اومد نزدیک و خم شد روم وگفت یه بار دیگه بگو گفتم نچ گفت یاسی بگو غلط کردم وگرنه هرچی دیدی از چشمه خودت دیدی جدی شدم و گفتم عمراااا من این کلمه رو نمیگمممم یهو داد زد و گفت که ای کاش جای دوست دخترش بودی اره؟ جا خوردم انتظاره همچین رفتاریو نداشتم از جام بلند شدم بی صدا اونجارو ترک کردم و دنبال میدوید اما برام محم نبود جلو اون همه ادم سرم داد زد اونم فقط برا یه شوخی؟گفت یاسی وایسا یه لحظه کارت دارم گفتم چیه چی میخوای هااااا گفت خب تقصیره خودته عصبیم میکنی گفتم اون فقط یه شوخی بود میفهمی حق نداشتی اونجوری سرم داد بزنی گفت خب باشه معذرت میخوام گفتم به درده خودت میخوره دوباره برگشتم و رگشروع کردم به راه رفتن تا رسیدم سره خیابون همونجوری پشته سرم میومد و حرف میزد یهو برگشتم و گفتم بگو غلط کردم تا ببخشمت مات نگاهم کرد 😂به زور جلو خندمو گرفتم با لحنه عاجزانه ای گفت یاسی گفتم بگی غلط کردم میبخشمت 😂گفت خب باشه غلطکردم بهم نشون داد براش محمم
دیدم یه ذوجه دیگه همونجوری نشستن و گفت خب اونو دیدم منم دلم خواست چی میشه همینجوری بشینی راستشو بخواین منم از وضعیتم راضی بودم و چیزی نگفتم اروم با دستشو کمرمو میمالید یه حسه خیلی خوبی داشتم یه گرمای عجیبی رو توی تنم احساس میکردم تنم شل شده بود لباسشو چنگ زدم و گفتم ارمان نکن اروم سرشو برد کناره گوشم و گفت اذیت میشی گفتم نکن خواهش میکنم گفت چشم دستشو کشید و گفت اما حق نداری از رو پام بلند شی گفتم باشه پسره پررو خندید و گفت همینه که هست 😂یهو دیدم گارسون داره میاد سریع خواستم از رو پاش بلند شم که منو گرفت و نذاشت تکون بخورم عه ولم کن زشته بخدا آرمان ول کن نچ بشین سره جات گفتم عه دیگه تکون نخوردم اما از خجالت اب شدم جلوی گارسونه غذا هارو گذاشت و بعدش رفت گفتم الان ولم کن غذامو بخورم گفت نچ بشین خودم بهت میدم جاااانم؟ مگه من بچه اخه ولم کن آراماااان... قاشقو پر کرد و گذاشت تو دهنم به زور خوردمش و گفتم بزار خودم بخورم گفت نچ خانوم خوشگله نصفه غذا رو به زور به خوردم داد و بعدش با یه دعوای حسابی از رو پاش بلند شدم که اونم فقط میخندید گفتم ابرتو میبنم اگه ولم نکنی والا 😂انگار من عروسکشم خودشم شروعپکرد به خوردن و منم بقیشو خوردم تموم که شد گفت برگرد سره جات ببینم گفتم عمراااا گوشیمو برداشتم رو رفتم تو اینستا و خودمو مشغول کردم که بهش نگاه نکنم یهو چشمم افتاد به پسته بازیگره ترکه مورده علاقم (اونو سعید یاران) وای این پسره چه خوشتیپه 😍یهو گفت کدوم ببینم نشونش دادم و گفتم این نگاهش کن چقدر خوشتیپه بهش نگاه کرد و گفت اها خوبه گفتم اخ کاش من جای دوست دخترش بودم یهو تیز نگاهم کرد و گفت چی گفتی؟ گفتم هیچی اروم اومد نزدیک و خم شد روم وگفت یه بار دیگه بگو گفتم نچ گفت یاسی بگو غلط کردم وگرنه هرچی دیدی از چشمه خودت دیدی جدی شدم و گفتم عمراااا من این کلمه رو نمیگمممم یهو داد زد و گفت که ای کاش جای دوست دخترش بودی اره؟ جا خوردم انتظاره همچین رفتاریو نداشتم از جام بلند شدم بی صدا اونجارو ترک کردم و دنبال میدوید اما برام محم نبود جلو اون همه ادم سرم داد زد اونم فقط برا یه شوخی؟گفت یاسی وایسا یه لحظه کارت دارم گفتم چیه چی میخوای هااااا گفت خب تقصیره خودته عصبیم میکنی گفتم اون فقط یه شوخی بود میفهمی حق نداشتی اونجوری سرم داد بزنی گفت خب باشه معذرت میخوام گفتم به درده خودت میخوره دوباره برگشتم و رگشروع کردم به راه رفتن تا رسیدم سره خیابون همونجوری پشته سرم میومد و حرف میزد یهو برگشتم و گفتم بگو غلط کردم تا ببخشمت مات نگاهم کرد 😂به زور جلو خندمو گرفتم با لحنه عاجزانه ای گفت یاسی گفتم بگی غلط کردم میبخشمت 😂گفت خب باشه غلطکردم بهم نشون داد براش محمم
۱۹.۷k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.