پیراهن صبح را می پوشم

پیراهنِ صبح را می پوشم
قسمتی از آسمان را برمیدارم
و بویِ تازه ی نان را
به آفتاب تعارف میکنم!
هر زمان که تو
جیب های شعرِ من را
از عادتِ نوشتن پر میکنی
عاشقانه هایم
با تصویر خیالی تو مو نمیزند !

الهام_صالحی
دیدگاه ها (۱)

نسیم از گیسوانت رد شد و باران تو را بوسیدطبیعت سهم خود را از...

به دریا می،زنم، شاید به سوی ساحلی دیگرمگر آسان نماید مشکلم ر...

باران باشد و هوای دلبرانه پاییزو کوچه های تنگ و ساکت....مگر ...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖⁵

آرامش در برزخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط