شوگا. ا.ت تو از من خوشت اومده؟
شوگا. ا.ت تو از من خوشت اومده؟
ا.ت. ....نه..برای چی ؟
یه پوز خندی زد و اومد نزدیکتر و گفت
شوگا. ولی من میدونم که تو منو دوست داری
ا.ت. چرا این فکرو میکنی
شوگا. چون رفتار های ضایع ای داری
ا.ت. نخیر اصلا هم اینطوری نیست
شوگا. ولی هانا همه چیز رو بهم گفته
ا.ت. چی؟
شوگا. هانا بهم گفتش که تو از من خوشت اومده ولی پیش خودش نمیخوای بهش نشون بدی و همش میگی که من از شوگا بدم میاد ولی اصلا هم اینطوری نیست تو منو دوست داری
ا.ت. خب..اگه دوست داشته باشم چی؟
شوگا. اونوقت...باید ددی صدام کنی
ا.ت. یااا
شوگا . چی شد ترسیدی؟
ا.ت. نه نترسیدم فقط تعجب کردم
شوگا. اها ، پس خودت رو لو دادی
ا.ت. نههه
شوگا. تو منو دوست داری، تمام
ا.ت. خب اره دوست دارم
شوگا. میدونستم من مچت رو گرفتم .
ا.ت. خب الان باید ددی صدات کنم
شوگا. اره مخصوصا جلوی هانا و بقیه بچه ها
ا.ت. باشه ددی
شوگا. افرین بیبی.
دستش رو گذاشت دور کمرم و عمیق لبم رو بوسید و...
این داستان ادامه دارد
ا.ت. ....نه..برای چی ؟
یه پوز خندی زد و اومد نزدیکتر و گفت
شوگا. ولی من میدونم که تو منو دوست داری
ا.ت. چرا این فکرو میکنی
شوگا. چون رفتار های ضایع ای داری
ا.ت. نخیر اصلا هم اینطوری نیست
شوگا. ولی هانا همه چیز رو بهم گفته
ا.ت. چی؟
شوگا. هانا بهم گفتش که تو از من خوشت اومده ولی پیش خودش نمیخوای بهش نشون بدی و همش میگی که من از شوگا بدم میاد ولی اصلا هم اینطوری نیست تو منو دوست داری
ا.ت. خب..اگه دوست داشته باشم چی؟
شوگا. اونوقت...باید ددی صدام کنی
ا.ت. یااا
شوگا . چی شد ترسیدی؟
ا.ت. نه نترسیدم فقط تعجب کردم
شوگا. اها ، پس خودت رو لو دادی
ا.ت. نههه
شوگا. تو منو دوست داری، تمام
ا.ت. خب اره دوست دارم
شوگا. میدونستم من مچت رو گرفتم .
ا.ت. خب الان باید ددی صدات کنم
شوگا. اره مخصوصا جلوی هانا و بقیه بچه ها
ا.ت. باشه ددی
شوگا. افرین بیبی.
دستش رو گذاشت دور کمرم و عمیق لبم رو بوسید و...
این داستان ادامه دارد
۵.۵k
۳۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.