هان:به وقتش میفهمی
هان:به وقتش میفهمی
جیا:بگو دیگه این مسخره بازیا چیه
هان:بعدا میفهمی دیگه
هوفففف من از کنجکاوی میمیرم همینجوری داشتیم راه میرفتیم که رسیدیم به خونه ی من
جیا:رسیدیم
با کیلید در رو باز کردم و رفتم داخل هان هم پشت سرم اومد
جیا:بشین برم قهوه درست کنم(یکم سرد)
هان:باشه
رفتم دوتا قهوه درست کردم و نشستم کنارش
هان:دستت درد نکنه
جیا:خواهش
داشتیم قهوه میخوردیم که گفتم
جیا:هان میشه مسخره بازی در نیاری و بگی کی رو دوست داری
هان:نمیتونم بگم
جیا:بچه بازی در نیار بگو
هان:میگم نمیتونم
کلی اسرار کردم که هان...
شرط نداریم
حمایت=ذوق
جیا:بگو دیگه این مسخره بازیا چیه
هان:بعدا میفهمی دیگه
هوفففف من از کنجکاوی میمیرم همینجوری داشتیم راه میرفتیم که رسیدیم به خونه ی من
جیا:رسیدیم
با کیلید در رو باز کردم و رفتم داخل هان هم پشت سرم اومد
جیا:بشین برم قهوه درست کنم(یکم سرد)
هان:باشه
رفتم دوتا قهوه درست کردم و نشستم کنارش
هان:دستت درد نکنه
جیا:خواهش
داشتیم قهوه میخوردیم که گفتم
جیا:هان میشه مسخره بازی در نیاری و بگی کی رو دوست داری
هان:نمیتونم بگم
جیا:بچه بازی در نیار بگو
هان:میگم نمیتونم
کلی اسرار کردم که هان...
شرط نداریم
حمایت=ذوق
۴.۶k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.