که یهو رو هوا معلق شدم خواستم جیغ بزنم که دیدم تو بقل تهی
که یهو رو هوا معلق شدم خواستم جیغ بزنم که دیدم تو بقل تهیونگم
ا.ت:اه احمق سکته کردم بزارم زمین
ته:هیش بیب ساکت
ا.ت:میگم بزارم زمینننن
با مشت های کوچیکم به سینه ی تهیونگ میزدم و جیغ جیغ کنان بهش میگفتم بزارم زمین اما اون خیلی ریلکس داشت به سمت ماشینش میرفت
یهو کنار ماشینش وایساد و منو گذاشت زمین خواستم فرار کنم که با دستش کروات لباس فرمم رو کشید و در ماشین رو باز کرد و منو بغل کرد
ته:انقدر شیطونی نکن کوچولو
بعد من رو گذاشت تو ماشین و در رو بست و از ماشین دور شد تا بره وسایلش رو بر داره من هم خواستم از موقعیت استفاده و فرار کنم که دیدم برگشت سمت ماشین و با سوییچ در رو قفل کرد و ی لبخند رو مخ زد
رو مخخخخخخخخخ
بعد از پنج مین اومد و سوار ماشین شد...
شرط نداریم
حمایت=ذوق
ا.ت:اه احمق سکته کردم بزارم زمین
ته:هیش بیب ساکت
ا.ت:میگم بزارم زمینننن
با مشت های کوچیکم به سینه ی تهیونگ میزدم و جیغ جیغ کنان بهش میگفتم بزارم زمین اما اون خیلی ریلکس داشت به سمت ماشینش میرفت
یهو کنار ماشینش وایساد و منو گذاشت زمین خواستم فرار کنم که با دستش کروات لباس فرمم رو کشید و در ماشین رو باز کرد و منو بغل کرد
ته:انقدر شیطونی نکن کوچولو
بعد من رو گذاشت تو ماشین و در رو بست و از ماشین دور شد تا بره وسایلش رو بر داره من هم خواستم از موقعیت استفاده و فرار کنم که دیدم برگشت سمت ماشین و با سوییچ در رو قفل کرد و ی لبخند رو مخ زد
رو مخخخخخخخخخ
بعد از پنج مین اومد و سوار ماشین شد...
شرط نداریم
حمایت=ذوق
۶.۰k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.