چند پارتی

چند پارتی .‌

ویو ا.ت

چشامو باز کردم تو بیمارستان بودم به پاهام نگا کردم دیدم گچ گرفته شدهع هعفف همینم کم بود که چلاق بشم که یکی وارد اتاق شد دیدم هوپی اومد کنارم نشست اخماش تو هم بود ...

ا.ت: میگم .. چیزی شده؟!

جیهوپ: میخاستی دیگه چی بشه هوم؟! مگه بهت نمیگم مواظب خودت باش باید عین بچه ها بیوفتم دنبالت و بگم نکن این کارو ..؟!

ا.ت: باش بابا اه عین مامانا چرا غر میزنی فهمیدم اشتباه از من بود... ببخشید .. ولی چیکار کنم حوصلم سر میرعه تو خونه ..

جیهوپ: حوصله سر رفتنت دلیل نمیشه که پاشی به خودت صدمه بزنی یا چیزیت میشد یا سرت میخورد میشکست بع جایی پاهات..اصلا فک میکنی چی به حال من اومد؟ چند بار انگار روحم و از تنم جدا شد .. به فکر خودت نیستی یکم به فکر زندگیمون باشش (داد و غرغر)

ا.ت: ببخشید (سرشو انداخت پایین)

جیهوپ: هعفففف وسایلاتو جمع کردم و مرخصیتو گرفتم بیا بغلم بریم دیگه..

ا.ت: بغلت؟! چرا؟!

جیهوپ: نکنه میخای با پاهای شکستت راه بری؟!

ا.ت: باش .. انقدر غر نزن😔

جیهوپ: هعفففف (برایذ استایل بغلش کرد و برد سمت ماشین سوار شدن ورفتن خونشون تا شب کسی حرفی نمیزد و خونه تو سوت و کوری بود..


این.داستان.ادامه.دارد
اصکی.ممنوع.لایک.وکامنت.یادتون.نرعهه
حمایت.کنین