و رفتم پیش دخترا

و رفتم پیش دخترا
ا.ت:دخترا شما برید من کار دارم
سونگ مین:باشه مراقب خودت باش بای بای
رائون:رسیدی خونه باید بگی دلیل این کارات چیه هااا فک نکن یادم رفته
ا.ت:باشه خدافظ
رائون:بایییی
دخترا رفتن همون لحظه تهیونگ اومد پیشم و با هم سوار ماشینش شدیم
(پرش به خونه ی تهیونگ)
از ماشین پیاده شدیم و رفتیم در زدیم که خدمتکار در رو باز کرد
خدمتکار:خوش اومدید
رفتیم داخل
ا.ت:هوی من با این لباسا چجوری کار کنم؟
ته:اممم یکی از لباس های من رو بردار
ا.ت:اوکی
رفتم تو اتاقش و در کمدش رو باز کردم ماشالا اقا زرافه اس همه ی لباسا برام گشاد و بلند بود یکی که کوتاه تر از همشون بود رو با ی شروال مشکی برداشتم(اسلاید بعد)و پوشیدم
رفتم پایین و شروع کردم به تمیز کردن خونه وقتی تموم شد رفتم بالا تو اتاق تهیونگ که لباس هام رو عوض کنم فقط لباس زیر تنم بود که یهو...

شرط:
۲۵ لایک
۳۵ کامنت
دیدگاه ها (۵۴)

اع وا اخلاقم چشه مگه😔😂ولی قشنگ ریدی بهم باریکلا🗿👍

جین و نانسی تو ی مغازه بودن نانسی ی لباس خیلی باز پوشیده بود...

و آماده شدیم رفتیم میسو رو بیدار کردیم و سه تایی رفتیم پایین...

نانسی:اوپا پدر مادرم دارن میرن مسافرت مامانم گفت اگه تو قبول...

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط