پارت

پارت³⁵
ویو جیمین
=فک میکنی من دوص ندارم اینجوری بشه
+منظورت چیه?
=من هانارو دوص دارم،تو هانارو دوص داری،جونگکوک هانارو دوص داره،اههههه
=نمیدونم چرا اینجوری شد
+نمیتونیم هممون هانارو باهم داشته باشیم،از خود هانا باید بپرسیم کیو انتخاب میکنه
=زنگ بزن به کوکی ببین کجاس بریم پیششون
+در حال تماس با کوکی.......
+ته -کوکی
+سلام
-چیه؟
+کجایی؟
-میخوای کجا باشم(با اون دست گلت)
+کدوم بیمارستان
-بیمارستان نیستم
+پس کجایی
-سوار هواپیمام داریم میریم فرانسه
+چی،ببین نزدیک هانا بشی
ویو جونگکوک
همون موقع قط کردم،وقتی دکتر جامسون اومد
÷سلام خدمت شما
-سلام
÷این خانوم قبلا با یه مرد دیگه ای اینجا اومده بوده
-بله
÷سه شخصیت رو زیر لب میگه،وقتی اسم تهیونگو میاره دستشو میزاره روی قلبش
-ها،چرا باید اینجوری بشه،چرا اخه قلبش؟
÷شما جیمینی؟؟
-نه
÷پس جونگکوکی؟؟؟
-بله
÷برادرتون تهیونگه؟
-من برادری ندارم،میتونم هانارو ببینم
÷بله،فقط زیاد باهاش صحبت نکن
وارد اتاق شدم که...............
ناشناسم پرشه
کامنتاعم پرشه
پارت بعد اپ میشه:))
دیدگاه ها (۷۹)

پارت³⁶که تهیونگو جیمین کنارش بودن+تهیونگ -جیمین ...

پارت³⁷میخواستم از روی تخت بلند شم که جیمین بیدار شدو=چیزی نی...

پارت³⁴ویو تهیونگیه صدایی از اتاقم اومد،میدونستم جونگکوکه برا...

پارت³³ویو هانانزدیکم شدو لبای گرمشو روی لبای من گذاشت،اخه چر...

پارت ۳ ویو اترفتم توی مدرسه خبری از هانا نبود ، رفتم توی کلا...

برادر سختگیر و وحشی من

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط