وقتی پدرخوانده تو بود...
وقتی پدرخوانده تو بود...
پارت سیزدهم
ویو جیمین
تو اتاق رو میز کارم نشسته بودم و داشتم پرونده های شرکت رو چک میکردم که یکدفعه در باز شد و یکی اومد داخل
+جیمین (آروم)
_جانم...یعنی بله
+من میترسم (آروم)
_خب؟! +میشه یه امشب رو پیش تو بخوابم فقط همین یه بار
_ا.ت...+لطفا (کیوت)
_باشه فقط قبلش این پرونده ها رو بر اساس شماره مرتب من بعد اجازه میدم بخوابی
+باشه ...جیمین ؟!
_هومم! +چه شرکتی داری ؟!
_من خبب بیزینس دارم و شرکت طراحی مد
+اومم خوبه _براچی ؟!
+هیچی ...بیا درست شد
_اوکی بیا بریم ...من رو کاناپه میخوابم و تو رو تخت
+نه من رو کاناپه راحت هستم
_ببین... +اصلا بیا مسابقه بدیم
_چی؟! +سنگ کاغذ قیچی اگر به طور اتفاقی هر دومون رو یه عدد افتادیم
_هر دو باهم رو تخت میخوابیم +چی؟!آها آره
شروع کردیم به بازی کردن و هردومون رو دو مساوی شدیم
رفتم رو تخت دراز کشیدم و دور ترین نقطه رفتم که جیمین اومد بغلم کرد
_اینطوری بهتره
+جیمین من بدم میاد یکنفر بغلم کنه موقع خواب (این خود منم)
_من که یکنفر نیستم من جیمینم +(نگاه های پوکر فیس)
_بگیر بخواب دیگه
پرش زمانی به صبح*
ویو ا.ت از خواب بیدار شدم که با قیافه کیوت جیمین مواجه شدم همینجوری داشتم نگاش میکردم که حواسم رفت به بدنش که که تیشرت تنش نبود
جیغ کشیدم و رفتم عقب که تالاپ افتادم
+آه کمرم
_چته تو ؟!
+چرا لباس تنت نیست؟!
_گرم بود باید اجازه بگیرم ؟!
+چیزه من برم تو اتاق خودم ...باییی
_خنده)
رفتم تو اتاق لباسام رو عوض کردم قبلش یه دوش گرفتم موهام رو گوجه ای بستم و رفتم پایین که همون موقع جیمین هم اومد با هم رفتیم پایین که کوک گفت
@دیشب ا.ت چرا پیش جیمین بودی ؟!
+میت... _تو اتاقش سوسک بود منم پیداش نکردم مجبور شد بیاد تو اتاق من بخوابه
جیهوپ:خب میتونست اتاق برادرش بخوابه
_اخه از رو تخت پرید پایین پاش پیچ خورد خیلی درد داشت انگار نمیتونست راه بره
هوپی:پس چجوری اومد تو اتاق تو؟!
_نزاشت بغلش کنم منم رو صندلی چرخ دار بردمش و بعد مثل اینکه داری از تو فرغون کیسه پرت میکنی انداختمش رو تخت
تهیونگ:😂
_راستی ا.ت پسرا قراره برن و منم باید....
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIMIN
پارت سیزدهم
ویو جیمین
تو اتاق رو میز کارم نشسته بودم و داشتم پرونده های شرکت رو چک میکردم که یکدفعه در باز شد و یکی اومد داخل
+جیمین (آروم)
_جانم...یعنی بله
+من میترسم (آروم)
_خب؟! +میشه یه امشب رو پیش تو بخوابم فقط همین یه بار
_ا.ت...+لطفا (کیوت)
_باشه فقط قبلش این پرونده ها رو بر اساس شماره مرتب من بعد اجازه میدم بخوابی
+باشه ...جیمین ؟!
_هومم! +چه شرکتی داری ؟!
_من خبب بیزینس دارم و شرکت طراحی مد
+اومم خوبه _براچی ؟!
+هیچی ...بیا درست شد
_اوکی بیا بریم ...من رو کاناپه میخوابم و تو رو تخت
+نه من رو کاناپه راحت هستم
_ببین... +اصلا بیا مسابقه بدیم
_چی؟! +سنگ کاغذ قیچی اگر به طور اتفاقی هر دومون رو یه عدد افتادیم
_هر دو باهم رو تخت میخوابیم +چی؟!آها آره
شروع کردیم به بازی کردن و هردومون رو دو مساوی شدیم
رفتم رو تخت دراز کشیدم و دور ترین نقطه رفتم که جیمین اومد بغلم کرد
_اینطوری بهتره
+جیمین من بدم میاد یکنفر بغلم کنه موقع خواب (این خود منم)
_من که یکنفر نیستم من جیمینم +(نگاه های پوکر فیس)
_بگیر بخواب دیگه
پرش زمانی به صبح*
ویو ا.ت از خواب بیدار شدم که با قیافه کیوت جیمین مواجه شدم همینجوری داشتم نگاش میکردم که حواسم رفت به بدنش که که تیشرت تنش نبود
جیغ کشیدم و رفتم عقب که تالاپ افتادم
+آه کمرم
_چته تو ؟!
+چرا لباس تنت نیست؟!
_گرم بود باید اجازه بگیرم ؟!
+چیزه من برم تو اتاق خودم ...باییی
_خنده)
رفتم تو اتاق لباسام رو عوض کردم قبلش یه دوش گرفتم موهام رو گوجه ای بستم و رفتم پایین که همون موقع جیمین هم اومد با هم رفتیم پایین که کوک گفت
@دیشب ا.ت چرا پیش جیمین بودی ؟!
+میت... _تو اتاقش سوسک بود منم پیداش نکردم مجبور شد بیاد تو اتاق من بخوابه
جیهوپ:خب میتونست اتاق برادرش بخوابه
_اخه از رو تخت پرید پایین پاش پیچ خورد خیلی درد داشت انگار نمیتونست راه بره
هوپی:پس چجوری اومد تو اتاق تو؟!
_نزاشت بغلش کنم منم رو صندلی چرخ دار بردمش و بعد مثل اینکه داری از تو فرغون کیسه پرت میکنی انداختمش رو تخت
تهیونگ:😂
_راستی ا.ت پسرا قراره برن و منم باید....
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIMIN
۶.۴k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.