ورود اسیران به دمشق و درخواست ام کلثوم از شمر ص
ورود اسیران به دمشق، و درخواست امّ کلثوم از شمر ..... ص : 192
(1) گروه دشمن، سر مقدّس امام حسین علیه السّلام را همراه بانوان و اسیران به سوی دمشق میبردند، هنگامی که نزدیک دمشق رسیدند، حضرت امّ کلثوم علیها السلام که جزء اسیران بود نزد شمر آمد و فرمود: «من درخواستی دارم.»
شمر گفت: آن چیست؟
امّ کلثوم علیها السلام فرمود: «وقتی که ما را وارد شهر دمشق میکنی، ما را از دروازهای وارد کن، که تماشاچی کمتری داشته باشد، و به این سپاه پیشنهاد کن که سرها را از بین محملها بیرون ببرند، و از ما دور کنند، زیرا از بس ما را در حال اسارت دیدند که رسوا شدیم.»
شمر از روی ناپاکی و ظلمی که داشت در پاسخ به درخواست امّ کلثوم علیها السلام به عکس دستور داد سرهای شهدا را بر بالای نیزهها نمودند و در میان محملها عبور دادند، و در نتیجه اهل بیت امام
غمنامه کربلا، ص: 193
حسین علیه السّلام را به صورت اسیر در میان تماشاگران حرکت دادند تا آنان را کنار دروازه دمشق آوردند، (1) و آنها را در روی پلههای مسجد جامع، در همان جا که اسیران را نگه میداشتند، سر پا نگهداشتند.
منبع کتاب لهوف
(1) گروه دشمن، سر مقدّس امام حسین علیه السّلام را همراه بانوان و اسیران به سوی دمشق میبردند، هنگامی که نزدیک دمشق رسیدند، حضرت امّ کلثوم علیها السلام که جزء اسیران بود نزد شمر آمد و فرمود: «من درخواستی دارم.»
شمر گفت: آن چیست؟
امّ کلثوم علیها السلام فرمود: «وقتی که ما را وارد شهر دمشق میکنی، ما را از دروازهای وارد کن، که تماشاچی کمتری داشته باشد، و به این سپاه پیشنهاد کن که سرها را از بین محملها بیرون ببرند، و از ما دور کنند، زیرا از بس ما را در حال اسارت دیدند که رسوا شدیم.»
شمر از روی ناپاکی و ظلمی که داشت در پاسخ به درخواست امّ کلثوم علیها السلام به عکس دستور داد سرهای شهدا را بر بالای نیزهها نمودند و در میان محملها عبور دادند، و در نتیجه اهل بیت امام
غمنامه کربلا، ص: 193
حسین علیه السّلام را به صورت اسیر در میان تماشاگران حرکت دادند تا آنان را کنار دروازه دمشق آوردند، (1) و آنها را در روی پلههای مسجد جامع، در همان جا که اسیران را نگه میداشتند، سر پا نگهداشتند.
منبع کتاب لهوف
- ۸۰۳
- ۲۲ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط