ازدواج اجباری
پارت دو
ویو ات :
هوم فکر خوبی پس امشب که میخوان بیان خواستگاری باهاش حرف میزنم ( بچه ها اون دوتا استایل لباس اول برای بیرون لباس دوم لباسش توخواستگاری )
تصمیم گرفتم برم بیرون موهای مصری مو باز گذاشتم لباس مو پوشیدم وحرکت کردم با ماشین سمت بیرون )
۵۰مین بعد
رفتم توکافه مشغول خوردن شکلات قهوه داغم شد که پیامی نظرمو جلب کرد
(پیام،)
&: سلام دخترم سریع بیا خونه قراره تهیونگ با پدرش بیاد
+: سلام باشه
( پایان اسمس),
قهوه مو خوردم پولشو حساب کردم حرکت کردم سمت خونه هنوز۲۰, مین وقت داشتم رفتم دوش۳ مینی گرفتم میکاپ کردم وبا صدای مامان رفتم پایین
!: اوه تو باید ات باشی ؟
+: بله من ات هستم و خوشبختم
!: اینم پسرم تهیونگه
_:, سلام خوشبختم
+:منم
&: دخترم باتهیونگ برین حرفاتون رو بزنین
رفتم بالا که...............ـ.......
ویو ات :
هوم فکر خوبی پس امشب که میخوان بیان خواستگاری باهاش حرف میزنم ( بچه ها اون دوتا استایل لباس اول برای بیرون لباس دوم لباسش توخواستگاری )
تصمیم گرفتم برم بیرون موهای مصری مو باز گذاشتم لباس مو پوشیدم وحرکت کردم با ماشین سمت بیرون )
۵۰مین بعد
رفتم توکافه مشغول خوردن شکلات قهوه داغم شد که پیامی نظرمو جلب کرد
(پیام،)
&: سلام دخترم سریع بیا خونه قراره تهیونگ با پدرش بیاد
+: سلام باشه
( پایان اسمس),
قهوه مو خوردم پولشو حساب کردم حرکت کردم سمت خونه هنوز۲۰, مین وقت داشتم رفتم دوش۳ مینی گرفتم میکاپ کردم وبا صدای مامان رفتم پایین
!: اوه تو باید ات باشی ؟
+: بله من ات هستم و خوشبختم
!: اینم پسرم تهیونگه
_:, سلام خوشبختم
+:منم
&: دخترم باتهیونگ برین حرفاتون رو بزنین
رفتم بالا که...............ـ.......
۵۱۰
۲۳ آبان ۱۴۰۳