رمان قهرمان زندگی من پارت ۲

💔🕸💔🕸💔🕸💔🕸💔
#قهرمان_زندگی_من [🕸💔]
#پارت_² [🕸💔]

به هوش اومدم کنار شدو یه خارپشت آبی دیدم.
- یا خدا سونیک؟؟؟
سونیک- اگه امضا میخوای وقت ندارم.
-از کجا فارسی یاد گرفتید؟؟
شدو- زبان ساده ای بود ماری.
دستامو گذاشتم رو صورتم از خجالت داشتم میمردم فقط به چشماش زل زدم و بعد از خجالت چشمامو بستم.
سونیک- امضا نمیخوای؟؟
- پس... لطفا..
سونیک- حتما! سونیک جوجه تیغی سریع بهت امضا میده.
شدو- ولی من مطمئنم ماری طرفدار منه. مگه نه؟
با چهره ی سرخ، سرمو تند تکون دادم که یعنی اره.
سونیک- عه پس چرا ازم امضا میخوای؟
- من امضای هر تو تون رو میخوام.
بلند شدم و گفتم: من باید چند تا چیز نشونتون بدم.
شدو- چه چیزایی؟
با ذوق گفتم: نقاشیامو!
بعد سریع دفترخاطراتم رو باز کردم و نقاشی هایی که کشیده بدوم به شدو نشون دادم.
شدو- تو.... من رو کشیدی ماری؟
سرخ شدم: اره.
سونیک- چرا منو نکشیدی؟؟
شدو- ماری طرفدار منه نه تو موش کوچولو.
اروم لبخند زدم و حرفی نزدم.
- شما چطوری اومدید اینجا؟ برای چی؟

💔🕸💔🕸💔🕸💔🕸💔
دیدگاه ها (۱۳)

رمان قهرمان زندگی من پارت ۳

ساخت خودم

چالش

رمان قهرمان زندگی من پارت اول: اون اینجاست!!

خطوط موازی

╭────༺ ♕ ༻────╮⊊ #my_mistake ⊋#part6⋆┈┈。゚❃ུ۪ ❀ུ۪ ❁ུ۪ ❃ུ۪ ❀ུ۪...

ستارگان جادویی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط