تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق

تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر عشق و هرگز نشکنم پیمان عشق
تا حدیث عاشقی و عشق باشد در جهان
نام من بادا نوشته بر سر دیوان عشق
خط قلاشی چو عشق نیکوان بر من کشند
شرط باشد برنهم سر بر خط فرمان عشق
در خم چوگان زلف دلبران انداخت دل
هر که با خوبان سواری کرد در میدان عشق
من درین میدان سواری کرده‌ام تا لاجرم
کرده‌ام دل همچو گوی اندر خم چوگان عشق
در جهان برهان خوبی شد بت دلدار من
تا شد او برهان خوبی من شدم برهان عشق_
دیدگاه ها (۹)

مومنی هستم که معروف است بی ایمانی ام!سویِ دوزخ می روم با سجد...

اول خدا قضا و قَدَر را درست کرددریا و دشت و کوه و کمر را درس...

دوباره می سرایمت تو را که شاعرانه ایبها نه می کند دلم تو را ...

سردم شده بدجور ، عزیزم بغلم کنیخ کردم از این سوزِ دمادم ، بغ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط