حرفی بزن تا کو به کو دورت بگردم

حرفی بزن تا کو به کو دورت بگردم
پر گیرم و بی پرس و جو دورت بگردم...

از حرف لبریزم ولی حالا که هستی
بگذار تا بی گفت و گو دورت بگردم...

بنشین که در زیر هجوم باد وحشی
مانند پیچ و تاب مو دورت بگردم...

برهان مرا از لحظه های بی قراری
ای رهگذار کوی او دورت بگردم...

ای جاااان خوش عطر و بو می خواهم امشب
چون پیچکی بی چشم و رو دورت بگردم...

دلخون تر از پروانه های مانده در باد
ای شمع سبز آرزو دورت بگردم...

ای کعبه بیزارم از این تکرار، بگذار
بر گردم و بی های و هو دورت بگردم...

یک عمر از پی آمدم می خواهم اما
یکبار هم از رو به رو دورت بگردم...

ابر است و بی شک آسمان می بارد امشب
من مانده ام تا با وضو دورت بگردم...
دیدگاه ها (۱)

در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریمیارای گفتن گله‌ها نیست، بگذری...

منم و تلخیِ دلدار، ولی میخندممنم و سینه ی بیمار، ولی میخندمم...

عمری گذشت و تجربه کردم که دور مننامرد و نا رفیق زیاد است و م...

نوش جانت شعرهایم، تحفه ای ناقابل استخط به خط، دفتر به دفتر،ش...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

فیک عشق ابدی

از کوفه بیرون رفتند و حضرت فرمودند چشمت را روی هم بگذار آن م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط