•وقتی دلت شیطونی میخواد و...•
•وقتی دلت شیطونی میخواد و...•
🥟 #هیونجین 🥟
تو خونه نشسته بودی و حسابی حوصله ات سر رفته بود..از طرفیم خیلی دلت برای هیونجین تنگ شده بود پس تصمیم گرفتی بری کمپانی هیونجین تا یه سری بهش بزنی..
بعد اینکه حاضر شدی سوئیچ ماشینت رو برداشتی و از خونه دراومدی تا سوار ماشین بشی..
.
.
از ماشین خارج شدی و به سمت مکانی که پسرا معمولا اونجا تمرین میکنن رفتی و در رو زدی
لینو: سونگمین برو درو باز کنننن
سونگمین نفس عمیقی کشید و اومد تا در رو باز کنه که با تو مواجه شد
سونگمین: عهههه ا/ت تو کجا اینجا کجااا چه عجب از اینطرفاا
لبخندی زدی و وارد سالن شدی
+اومدم یه سری بهتون بزنمم
چانگبین: چیزه..خواراکی نیاوردی؟
چانگبین: آخه ایم هانگریییییی
فلیکس: تو اویز هانگرییی
چانگبین: ایم هانگریییییییییییی
از رفتار هاشون خندت گرفت و همینطور که به اطراف نگاه میکردی هیونجین رو ندیدی
+ام...هیونجین کجاست؟
لینو: پس بگو دیگگگ بخاطر هیونجین اومدییی
+چیزه نه...اومدم شمارو هم ببینم
لینو: اره تو رو جون عمت(خنده
جیسونگ: من فک کنم که..هیونجین گف میره خونه؟
+صب کن چییییی
سونگمین: عه اره..یادمون نبود بهت بگیم..یکم پیش بهمون گف میاد خونه
+یعنییییییی...هوفففف
فلیکس که از این وضعیت خنده اش گرفته بود به سمتت اومد و دستی به شونت زد
_الان هیونجین دیوونه میشه اگه نبینتت.. دو روزه همش به تو فکر میکنه
چان: اره هیونجین اونقدری ازت تعریف کرده که همشو حفظ شدیم😂
لبخند پر ذوقی زدی و از پسرا خداحافظی کردی تا دوباره برگردی خونه پیش هیونجین..
دو روزی میشد که هیونجینو ندیده بودی چون کلی سرش شلوغ بود و الان که فهمیدی بخاطرت رفته خونه کلی خوشحال شدی
🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟
#سناریو #هوانگ_هیونجین #وانشات #فیکشن #فیک #کیپاپ #سناریو_کیپاپ #وانشات_کیپاپ #استری_کیدز #اسکیز #شیطونی #fic #kpop
#Stray_kids #Skz #fic_kpop
🥟 #هیونجین 🥟
تو خونه نشسته بودی و حسابی حوصله ات سر رفته بود..از طرفیم خیلی دلت برای هیونجین تنگ شده بود پس تصمیم گرفتی بری کمپانی هیونجین تا یه سری بهش بزنی..
بعد اینکه حاضر شدی سوئیچ ماشینت رو برداشتی و از خونه دراومدی تا سوار ماشین بشی..
.
.
از ماشین خارج شدی و به سمت مکانی که پسرا معمولا اونجا تمرین میکنن رفتی و در رو زدی
لینو: سونگمین برو درو باز کنننن
سونگمین نفس عمیقی کشید و اومد تا در رو باز کنه که با تو مواجه شد
سونگمین: عهههه ا/ت تو کجا اینجا کجااا چه عجب از اینطرفاا
لبخندی زدی و وارد سالن شدی
+اومدم یه سری بهتون بزنمم
چانگبین: چیزه..خواراکی نیاوردی؟
چانگبین: آخه ایم هانگریییییی
فلیکس: تو اویز هانگرییی
چانگبین: ایم هانگریییییییییییی
از رفتار هاشون خندت گرفت و همینطور که به اطراف نگاه میکردی هیونجین رو ندیدی
+ام...هیونجین کجاست؟
لینو: پس بگو دیگگگ بخاطر هیونجین اومدییی
+چیزه نه...اومدم شمارو هم ببینم
لینو: اره تو رو جون عمت(خنده
جیسونگ: من فک کنم که..هیونجین گف میره خونه؟
+صب کن چییییی
سونگمین: عه اره..یادمون نبود بهت بگیم..یکم پیش بهمون گف میاد خونه
+یعنییییییی...هوفففف
فلیکس که از این وضعیت خنده اش گرفته بود به سمتت اومد و دستی به شونت زد
_الان هیونجین دیوونه میشه اگه نبینتت.. دو روزه همش به تو فکر میکنه
چان: اره هیونجین اونقدری ازت تعریف کرده که همشو حفظ شدیم😂
لبخند پر ذوقی زدی و از پسرا خداحافظی کردی تا دوباره برگردی خونه پیش هیونجین..
دو روزی میشد که هیونجینو ندیده بودی چون کلی سرش شلوغ بود و الان که فهمیدی بخاطرت رفته خونه کلی خوشحال شدی
🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟🥟
#سناریو #هوانگ_هیونجین #وانشات #فیکشن #فیک #کیپاپ #سناریو_کیپاپ #وانشات_کیپاپ #استری_کیدز #اسکیز #شیطونی #fic #kpop
#Stray_kids #Skz #fic_kpop
۱۸.۱k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.