ملودیتلخ
ملودی_تلخ🍷
Part: 64
+بسه مرتیکه
یه لحظه مکث کرد بعد دوباره زد زیر خنده
خجالت کشیدم و سرمو انداختم زیر که یه دفعه بلند شد
نمی تونست راه بره و تعادل نداشت
خواست بیافته که دستشو گرفتم و کمکش کردم
تا بتونه بشینه رو کاناپه
اما... اذیت میکرد و نمیخواست
یه دفعه یقه پیرهنمو گرفت و چسبودندم به دیوار
دستاشو دور گردنم حلقه زد و فشار میداد
این شوخی نبود!!!
جدی جدی خفم میکرد
ای روانیا فشار میداد
چنگ انداخته بودم به دستش و دستو پا میزدم اما هیچ فایده ای نداشت
کم کم بدتر شد و دیگه... دیگه... توانشو... نداشتم
یه دفعه دستاشو انداخت و بغلم کرد
اما ... بی حال تر از این حرفاشده بودم
و بی جون توی بغل رها شدم
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
Part: 64
+بسه مرتیکه
یه لحظه مکث کرد بعد دوباره زد زیر خنده
خجالت کشیدم و سرمو انداختم زیر که یه دفعه بلند شد
نمی تونست راه بره و تعادل نداشت
خواست بیافته که دستشو گرفتم و کمکش کردم
تا بتونه بشینه رو کاناپه
اما... اذیت میکرد و نمیخواست
یه دفعه یقه پیرهنمو گرفت و چسبودندم به دیوار
دستاشو دور گردنم حلقه زد و فشار میداد
این شوخی نبود!!!
جدی جدی خفم میکرد
ای روانیا فشار میداد
چنگ انداخته بودم به دستش و دستو پا میزدم اما هیچ فایده ای نداشت
کم کم بدتر شد و دیگه... دیگه... توانشو... نداشتم
یه دفعه دستاشو انداخت و بغلم کرد
اما ... بی حال تر از این حرفاشده بودم
و بی جون توی بغل رها شدم
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
- ۲.۱k
- ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط