ساعت ۸ ته و من یه ساعت دیه باید به ارشام جواب بدم ... توی
ساعت ۸ ته و من یه ساعت دیه باید به ارشام جواب بدم ... توی این چن ساعت کامل خول شدم ... خیلی سعی کرده بودم از کارایی کع ارشام و دارودستش میکنن اطلاعات جم کنم منتها خیلی زرنگ و خفن تر از این حرفا بودن.... الانم هر جور فک میکنم میتونم از این قضیه به عنوان یه فرصت استفاده کنم ... به امیر فرماندم زنگ زدم ..
- الو سلام قربان
● به به ارام خانوم الان کع سر کار نیستم نمیخواد باهام رسمی صحبت کنی .. بگو بینم چیشده به این بنده حقیر زنگ زدی
- ع این چه حرفیه .. راستس افتادم توی چاه کمک لازمم عجیب
● تعریف کن واسم ( همه چیو براش تعریف کردم )
● یعنی الان میخوای به عنوان نفوذی وارد دارو دسته اون عوضیی بشی
- اره
● میدونی که چقدر خطرناکه
- ارع و توام میدونی من سرم درد میکنه برای این کارا
● باید به فکر برادرتم باشی
- اونو از دستشون ازاد کردم میسپرمش به خودت هواشو داشته باش
● باشه . پس بزار با رئیس حرف بزنم
- ممنونم ازت خداحافظ
پارت 3 نویسنده sa
- الو سلام قربان
● به به ارام خانوم الان کع سر کار نیستم نمیخواد باهام رسمی صحبت کنی .. بگو بینم چیشده به این بنده حقیر زنگ زدی
- ع این چه حرفیه .. راستس افتادم توی چاه کمک لازمم عجیب
● تعریف کن واسم ( همه چیو براش تعریف کردم )
● یعنی الان میخوای به عنوان نفوذی وارد دارو دسته اون عوضیی بشی
- اره
● میدونی که چقدر خطرناکه
- ارع و توام میدونی من سرم درد میکنه برای این کارا
● باید به فکر برادرتم باشی
- اونو از دستشون ازاد کردم میسپرمش به خودت هواشو داشته باش
● باشه . پس بزار با رئیس حرف بزنم
- ممنونم ازت خداحافظ
پارت 3 نویسنده sa
۲.۶k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.