part 134
#part_134
#رها
بالاخره بچه ها رفتن
منم وسایلمو برداشتم تا برم
یهو طاها اومد جلو در وایساد
طاها-کجا خوشگله
رها-خونمون 😐
طاها-مگه اینجا نیست
رها-نه اینجا خونه زنته که هنوز متاسفانه انتخابش نکردم برات
یکی زد رو پیشونیش
طاها-آخ نگفتم بهت؟ دیگه نمیخواد زن انتخاب کنی خودم انتخاب کردم
رها-اونوقت کیه؟
طاها-وای یه جیگریه که نگو خیلی خوشگله
رها-به به کجاست این عروس خانم نشونش بده ماهم ببینیم
یهو دستشو گذاشت رو کمرم و چرخوندتم
رو به آینه
از پشت بغلم کرده و سرشو گذاشت رو شونم آروم کنار گوشم لب زد
طاها-رو به روت وایساده
رها-میخوای با خودت ازدواج کنی؟
طاها-واقعا راست میگن که دختر خنگ جذاب تره
رها-دختر نیستی که پسری ولی خنگ هستی
چسبوندتم به دیوار و خودش تو فاصله چند میلی متریم وایساد
طاها-نمک ریختنتم دوست دارم
رها-ولی من....
قبل این که حرفمو کامل کنم لباشو گذاشت رو لبام
وحشیانه میبوسید
انگار تشنه لبام بود
حتی فرصت نفس کشیدنم بهم نمیاد
هولش میدادم اما زورم بهش نمیرسید
بالاخره ازم جدا شد
طاها-هر چقدر که تو دوسم نداری من به جاش دوست دارم
با بهت بهش زل زدم
این حرفشو با یه لحن خاصی میگفت
یعنی طاها فکر میکرد من دوسش ندارم؟
طاها-بریم برسونمت خونتون
رها-مگه نمیخوایم بریم خونه شما؟
طاها-چرا اما اگه باهم بریم ممکنه شک کنه
اجازه نداد حرفی بزنم و خودش از خونه رفت بیرون
#شکلات_تلخ
شارژ گوشیم یکهههههه خدافظظظظظظظظظظظ
#رها
بالاخره بچه ها رفتن
منم وسایلمو برداشتم تا برم
یهو طاها اومد جلو در وایساد
طاها-کجا خوشگله
رها-خونمون 😐
طاها-مگه اینجا نیست
رها-نه اینجا خونه زنته که هنوز متاسفانه انتخابش نکردم برات
یکی زد رو پیشونیش
طاها-آخ نگفتم بهت؟ دیگه نمیخواد زن انتخاب کنی خودم انتخاب کردم
رها-اونوقت کیه؟
طاها-وای یه جیگریه که نگو خیلی خوشگله
رها-به به کجاست این عروس خانم نشونش بده ماهم ببینیم
یهو دستشو گذاشت رو کمرم و چرخوندتم
رو به آینه
از پشت بغلم کرده و سرشو گذاشت رو شونم آروم کنار گوشم لب زد
طاها-رو به روت وایساده
رها-میخوای با خودت ازدواج کنی؟
طاها-واقعا راست میگن که دختر خنگ جذاب تره
رها-دختر نیستی که پسری ولی خنگ هستی
چسبوندتم به دیوار و خودش تو فاصله چند میلی متریم وایساد
طاها-نمک ریختنتم دوست دارم
رها-ولی من....
قبل این که حرفمو کامل کنم لباشو گذاشت رو لبام
وحشیانه میبوسید
انگار تشنه لبام بود
حتی فرصت نفس کشیدنم بهم نمیاد
هولش میدادم اما زورم بهش نمیرسید
بالاخره ازم جدا شد
طاها-هر چقدر که تو دوسم نداری من به جاش دوست دارم
با بهت بهش زل زدم
این حرفشو با یه لحن خاصی میگفت
یعنی طاها فکر میکرد من دوسش ندارم؟
طاها-بریم برسونمت خونتون
رها-مگه نمیخوایم بریم خونه شما؟
طاها-چرا اما اگه باهم بریم ممکنه شک کنه
اجازه نداد حرفی بزنم و خودش از خونه رفت بیرون
#شکلات_تلخ
شارژ گوشیم یکهههههه خدافظظظظظظظظظظظ
۳۰.۵k
۰۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.