part 136
#part_136
#طاها
با این حرف رها همه با تعجب بهمون خیره شدن
مامان_چند وقته؟
رها-یک ماهی میشه
خاله-شما یه ماهه باهمید بعد به ما نگفتید؟
طاها-تقصیر من بود
رها-نه چرا همش میخوای همه چیو گردن بگیری؟ من گفتم نگیم
عمو-چرا اون وقت؟
رها-چون میترسیدم به خاطر اون دروغمون به بابا بزرگ حرفمونو باور نکنید
یه لبخند گوشه لبه خاله نشست
خاله-میدونستم یه احساسی نسبت به طاها داری اما فکر نمیکردم رابطتون انقدر جدی باشه باشه
طاها-رها احساسی نسبت به من داره؟؟؟؟
رها-کوری که نمیبینی مامانم که نمیدونست دید بعد تو هنو باور نداری
مامان-مردا همینن کلا بی احساسن
طاها-من بی احساسم؟😐
مامان-اره وگرنه این همه تغییر رها رو میدیدی
طاها-چه تغییری؟ نه اخه واقعا چه تغیری؟
برگشتم سمت رها که فکم افتاد
طاها-وایییی رها چقدر خوشگل شدی
رها-یعنی نبودم؟
طاها-چرا چرا بودی اما خوشگلتر شدی
رها-به چه دردی میخوره وقتی نمیبینی
دستامو دور کمرش حلقه کردم و به خودم چسبوندمش
طاها-ببخشید جوجه من دیگه تکرار نمیشه
رها-نمیخوام قهرم
طاها-زندگیم دلت میاد باهام قهر کنی؟
رها-میبینی که میاد
سرمو بردم نزدیک صورتش که یهو صدا سرفه اومد
بابا-طاها جان اگه دوست داشته باشید میتونید برید بالا تو اتاق
شت حواسم نبود همه اینجان
یهو رها یکی زد پس گردنم
رها-خاک برسرت آبرو نزاشتی برام گاو
طاها-حجی جلو ننمم میزنی منو
مامان-اشکال نداره رها جان از طرف منم بزنش
طاها_😐😐😐
#شکلات_تلخ
#طاها
با این حرف رها همه با تعجب بهمون خیره شدن
مامان_چند وقته؟
رها-یک ماهی میشه
خاله-شما یه ماهه باهمید بعد به ما نگفتید؟
طاها-تقصیر من بود
رها-نه چرا همش میخوای همه چیو گردن بگیری؟ من گفتم نگیم
عمو-چرا اون وقت؟
رها-چون میترسیدم به خاطر اون دروغمون به بابا بزرگ حرفمونو باور نکنید
یه لبخند گوشه لبه خاله نشست
خاله-میدونستم یه احساسی نسبت به طاها داری اما فکر نمیکردم رابطتون انقدر جدی باشه باشه
طاها-رها احساسی نسبت به من داره؟؟؟؟
رها-کوری که نمیبینی مامانم که نمیدونست دید بعد تو هنو باور نداری
مامان-مردا همینن کلا بی احساسن
طاها-من بی احساسم؟😐
مامان-اره وگرنه این همه تغییر رها رو میدیدی
طاها-چه تغییری؟ نه اخه واقعا چه تغیری؟
برگشتم سمت رها که فکم افتاد
طاها-وایییی رها چقدر خوشگل شدی
رها-یعنی نبودم؟
طاها-چرا چرا بودی اما خوشگلتر شدی
رها-به چه دردی میخوره وقتی نمیبینی
دستامو دور کمرش حلقه کردم و به خودم چسبوندمش
طاها-ببخشید جوجه من دیگه تکرار نمیشه
رها-نمیخوام قهرم
طاها-زندگیم دلت میاد باهام قهر کنی؟
رها-میبینی که میاد
سرمو بردم نزدیک صورتش که یهو صدا سرفه اومد
بابا-طاها جان اگه دوست داشته باشید میتونید برید بالا تو اتاق
شت حواسم نبود همه اینجان
یهو رها یکی زد پس گردنم
رها-خاک برسرت آبرو نزاشتی برام گاو
طاها-حجی جلو ننمم میزنی منو
مامان-اشکال نداره رها جان از طرف منم بزنش
طاها_😐😐😐
#شکلات_تلخ
۲۶.۸k
۰۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.